بلیت یک طرفه از «تیم ملی گریزی» به «فوتبال زدگی»

از شادی تاریخی صعود به جام جهانی ۹۸ تا بی‌تفاوتی امروز؛ چرا مردم دچار تیم‌ملی‌گریزی شده‌اند و فوتبال ایران به بی‌اعتمادی رسیده است؟

بلیت یک طرفه از «تیم ملی گریزی» به «فوتبال زدگی»

علی جمشیدپور- «خبرجنوب»/ خاطرم هست روزگاری نه چندان دور در همین حوالی زلزله ای رخ داد که مرکزش ملبورن بود؛ زلزله ای به وسعت یک کشور و یک مملکت!

صعود تاریخی ایران به جام جهانی 1998 فرانسه با عبور از یکی از بهترین تیم های تاریخ استرالیا. بعد از ظهر اولین روز هفته، با صعود شیرین تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی پس از سال ها و شور و نشاطی که در بین اقشار مختلف جامعه به وجود آمد با دیگر شنبه های تاریخ متفاوت بود.

آن روزها دغدغه مکانیزم ماشه و بنزین و مرغ و زنده ماندن مطرح نبود! دل ها به اندازه ای صاف و صادق بود که تیم ملی فوتبال، عضوی جدایی ناپذیر از هر خانواده ایرانی به حساب می آمد.

غرض از این خاطره بازی، دیدگاه مردم و علاقمندان به فوتبال در روزگاری است که نیاز به شادی و حال خوب به واسطه ورزش دو چندان احساس می شود.

دیروز تیم ملی برای شرکت در مسابقه ای چهارجانبه در فیفادی به امارات رفت، اما این سفر چندان هم عادی نبود. بازیکنان به همراه کادرفنی و مسئولین از ساعت 11 صبح روز دوشنبه به فرودگاه رفتند و پس از ساعت ها معطلی، حدود ساعت 4 یا 5 صبح فردایش به امارات رسیدند. خبرها حاکی از این است که بازیکنان تیم ملی گرچه مدت زمان زیادی در فرودگاه سرگردان بودند و نمی دانستند کی پایشان به امارات می رسد، اما موفق شدند روحیه خود را حفظ کرده! و با بگو و بخند حتی در هواپیما، سفر دو ساعته که تبدیل به سفری 18 ساعته شده بود را پشت سر بگذارند. موضوعی که به گفته رسانه ها اگر برای بازیکنان اهمیت نداشت ولی فدراسیون فوتبال می بایست پاسخگو باشد. اما انگار برای هیچ کس مهم نبود. نه بازیکنان، نه فدراسیون نشینان و نه حتی مردم!

باز هم غرض بیان این اتفاقات نیست. می خواستم از معضلی به نام «تیم ملی زدگی» صحبت کنم!

وقتی در فضای مجازی در بین اخبار قدم می زنم و زیر و روی خبرها از جمله نظرات ورزش دوستان را بررسی می کنم، موضوع عدم اقبال به تیم ملی بیشترین چیزی است که باعث آزردگی می شود. نمی دانم دقیقا از کجا شروع شد و چرا آنقدر نسبت به این موضوع مهم بی اهمیت بودند که سرانجامش چنین شد.

اما حالا مصداقی ،چندین نظرمردمی در فضای مجازی را برایتان می آورم تا شما هم ببینید «تیم ملی گریزی» چقدر جدی شده؛ نظرات این چنین است:

** آخی چقدر سختی کشیدند با حقوق 5 میلیاردی در ماه!

**چهره هارو ببینید یکی از یکی بیخیال تر، یکی از یکی بی تفاوت تر!

**خوبه بهانه برای آقای سرمربی جور شد!

**مردم هیچوقت نسبت به تیم ملی این اندازه بی تفاوت نبودن!!!

بله؛ دقیقا اینجا ایستاده ایم. لبه تیغ؛ تیغی که از «تیم ملی گریزی» می تواند به «فوتبال زدگی» ختم شود.

جایی ایستاده ایم که روزی علی دایی با سر شکسته و بانداژ شده سعی داشت هد بزند و برایش آسیب دیدگی های شدید مهم نبود و از بازی در باشگاهش میزد تا به تیم ملی برسد و هزاران مصداق دیگر از بازیکنان با تعصبی که برای مردم کشورشان می جنگیدند و هیچگاه پشت مردم را خالی نمی کردند و حالا می بینید که کاپیتان مان بعد از 6 ماه تازه باشگاه دار شده (آن هم چه باشگاهی!) و اردشیرخان هم حاضر نیست به جوانان میدان دهد!

تمام این ها را بگذارید کنار مشکلات اقتصادی و حال و روز بد مردم که با وجود فضای مجازی اکنون آگاه به زیر و بم اتفاقات هستند و می بینند یا می شنوند بازیکنان برای گرفتن حواله خودرو پیراهن مقدس تیم ملی را به تن می کنند! نه برای افتخارآفرینی و شاد کردن دل مردم.

آخر چه بر سر ما، تیم ملی، فوتبال و ورزشمان آمده؛ شاید به ویروس «سیاست» مبتلا شده ایم؟