شعر جهان/ وارسان شایر

شعر جهان/ وارسان شایر

علیرضا نجمی - «خبرجنوب»/ «وارسان شایر» warsan shire  که در زبان سومالیایی «شیری» تلفظ می شود. متولد 1 آگوست 1988 در سومالی، نویسنده، شاعر و معلم بریتانیایی.

پدر و مادر وارسان اصالتا کنیایی هستند. وارسان از چهره‌ های جوان و آتیه ‌دار دنیای شعر انگلیسی‌ زبان است. او همواره در شعرش به زندگی حاشیه ‌نشینان جامعه و کسانی پرداخته که صدایشان کمتربه گوش می‌رسد.

 نام او درسال ۲۰۱۱ با انتشار مجموعه ‌ای به نام "آموزش زاییدن به مادرم" مطرح شد و از آن پس اشعارش در بسیاری از نشریات و جُنگ ‌های ادبی منتشر و به انواع زبان‌ها ترجمه شده‌اند. شیری در سال ۲۰۱۴ به عنوان ملک ‌الشعرای جوان لندن برگزیده شد. در سال ۲۰۱۶ هم بیانسه خواننده پرآوازه‌ آمریکایی در آلبومی پرفروش به نام «لیموناد» از اشعار شیری و از جمله شعر «برای زن‌ هایی که سخت می‌شود دوستشان داشت» او بهره برد و نام این شاعر جوان بیش از پیش بر سر زبان‌ ها افتاد.

 او در تمام سال هایی که به نوشتن مشغول بوده است در قامت یک دغدغه مند ظاهر شده و بزرگ ترین دغدغه او نیز مهاجرین و بی خانمان هایی است که برای رهایی از درد های بشری به کشورهای دیگر پناه برده اند و دچار درد های بزرگ تری شده اند.

 او در سومالی و از خانواده ای کنیایی زاده شد و به همراه خانواده اش به انگلستان مهاجرت می کنند. زمانی که این مهاجرت شکل می گیرد، شایر تنها یک سال سن داشته است. او چهار برادر و خواهر دیگر دارد.  رشته تحصیلی او نویسندگی خلاق می باشد و از سال 2015 نیز به لس آنجلس نقل مکان کرده است. وارسان شایر، سرایش اشعارش را از دوره نوجوانی شروع می کند و زمانی که به دانشگاه برای مطالعه رشته نویسندگی خلاق می رود، موفق می شود که شعرهایش را در مجلات روز آن زمان به چاپ برساند .

وارسان شایر خیلی زود نظر بسیاری از بزرگان شعر را جلب می کند و با تشویق هایی که از او می شود شروع به سرایش اشعاری پخته تر و دقیق تر با مضامینی دغدغه مند می کند. نکته جالب توجه در باب وارسان شایر این است که او در ابتدا به صورت شاعری مستقل فعالیت می کرد و تمام شعرهایش را در شبکه های اجتماعی و یا بنگاه های شعر و ادبیات آن زمان می خوانده است و به هیچ وجه در فکر این که بخواهد کتابی چاپ کند و یا از این راه در آمدی کسب کند، نبوده است تا اینکه تصمیم به نشر کتاب هایی در زمینه شعر می گیرد .

 در سال 2016 شایر اولین مجموعه شعر بلند خود را در نسخه هایی محدود به انتشار می رساند. این مجموعه شعر که «بدن آبی او» نام داشت، بسیار مورد توجه قرار می گیرد و جایگاه او را به عنوان یک شاعر تثبیت می کند. اما نکته مهم تر در باب او ذکر این نکته است که او به جای آن که خود را یک شاعر تمام وقت بداند، یک معلم شاعر می داند. او تلاش بسیاری در جهت تدریس زبان و ادبیات می کند و در کارگاه های مختلفی به آموزش ادبیات می پردازد. اوتقریبا در تمام نقاط دنیا کلاس های نویسندگی گذاشته است و برای آسان کردن امر نویسندگی به صورت آنلاین نیز به آموزش شعر سرایی می پردازد.

شایر نویسنده و شاعری بسیار تاثیر گذار است. شاید مخاطبین شعرهای او انسان های خاصی باشند و یا قشر مشخصی از مردم را در بر بگیرد اما باید گفت که او همیشه از دل تجربیاتش شعر می گوید و این رمز پیروزی اوست. دیگر رمز موفقیت شایر این است که نه تنها تجربه خود را ملاک شعر سرایی می داند بلکه از تجربه های دیگران و کسانی که در نزدیکی او زندگی می کنند و یا حتی انسانی در خیابان نیز بهره می گیرد و به سرایش اشعار استواری دست می زند. او در این باره گفته است: «من می دانم که همه انسان های کره زمین درست مانند من احساسات دارند و این اصلا درست نیست که بگویم من تنها می فهمم و یا تنها من درک کرده ام که احساس چیست. من دیدگانم را باز کرده ام و گوش هایم را آماده شنیدن کرده ام. من این قدرت را دارم که انسان ها را بشنوم و دریچه نگاه آن ها به احساسات را با استفاده از شعر خودم به تصویر بکشم. این کمک می کند که ما دنیایی آزادتر با دیدگاه های مختلف را داشته باشیم».

 علاقه شدید او در نویسندگی این است که از مردم بنویسد خصوصا از مردمی که هیچ گاه صدایشان شنیده نشده است. او در این باره می گوید: «من همیشه می گردم، در خاطرات، در انسان ها، در افکارشان، تا که به آن احساس واقعی دست پیدا کنم». شایر با توجه به اینکه از شاعران عصر جدید ادبیات محسوب می شود اما بسیار پر افتخار ظاهر شده است.

وارسان شایر در سال 2013 موفق به کسب جایزه دانشگاه برنل برای بهترین شاعر آفریقایی گردید. این جایزه از میان 655 شاعر برجسته آفریقایی، تنها به شش نفر رسید که نام شایر یکی از آن شش نفر بود. در اکتبر سال 2013 در لندن از او به پاس شعرهای انسان دوستانه اش تقدیر به عمل آمد. در سال 2018 نیز به عنوان عضوی از جامعه سلطنتی ادبیات انتخاب گردید و این افتخار بزرگی است که شایر از آن بهره مند است. او هم چنان به معلمی و تدریس نویسندگی و شعر می پردازد و در حال حاضر بر روی کار جدیدش متمرکز است. وارسان شایر، شاعری نو پا در ادبیات است اما در همین سال های کم پرداختن به کارهای ادبی، موفق شده است که افتخارات بسیاری را کسب کند و این امر نشان دهنده قدرت بسیار بالای او در نویسندگی و شاعری است.

شعر «چای با مادربزرگ‌ هایمان» که ترجمه آن در زیر می‌ آید نمونه گویای دیگری است که انگیزه‌ شاعر را در پرداختن به سرگذشت انسان‌ هایی نشان می ‌دهد که وجودشان و رنج ‌هایی که می ‌کشند همواره عادی  پنداشته می ‌شود. مادربزرگ‌ هایی که عمری با نا ملایمات و کمبودها می‌ سازند و درسالخوردگی چه بسا تنها و درمانده باشند. مادربزرگ‌ هایی که بی ‌دریغ نوه‌ها را از محبت سیراب می ‌کنند و با رفتنشان خلائی در زندگی جوان‌ ترها به وجود می‌ آید. مادربزرگ‌ های چای ‌دوست در گوشه و کنار جهان که هر یک، بسته به پیشینه‌ فرهنگی و اقلیمی خود، آداب و سلائقی خاص برای نوشیدن چای و لذت بردن از آن دارند. یکی چای را با هل دم می ‌کند، دیگری آن را با خامه می ‌پسندد. اگرچه مصطلح است که ترجمه شعر حق مطلب را ادا نمی ‌کند ولی امید که این بار حق مطلب ادا گردد.

 

 

چای با مادربزرگ ‌هایمان

آن صبح که «حبوبه» ات مرد

من به یاد «ایویه» ام افتادم

همان زنی که نامش را بر من نهادند

وارسان باراکا

پوستش به سیاهی تمر هندی بود

وقتی مُرد هِل می‌ سایید

چشم‌ به راه پسرانش بود که به خانه بیایند

و بار تنهایی را که بر جا گذاشته بودند

بردارند

یا «نورا»، مادر مادرم که خنده‌ای شیرین داشت

که پوست دارچین را میان دو کف دست می ‌شکست

 و تیمار می ‌کرد

شوهر سکته‌ کرده‌‌ اش

خواهر سرطانی ‌‌اش

و درد کمرش را

با آن زبان سواحیلی دست‌ و پا شکسته و ایتالیایی چموش

و دوریس، مادر «رُز انگلیسی» ‌ات،  که نام

دختر «اوکئانوس» و «تتیس» بر اوست

آن رگه ‌ی ولزی در خونت، از سرزمین «کیمری»

مادربزرگت که با وجود آماس دیابتی

در خیال خامه ‌ای غلیظ در فنجان چای ‌اش است

بعد به فکر حبوبه‌ات افتادم، «السورا»

خدا نگهش دارد، با سه چین

بر هر یک از گونه ‌هایش، نشان جان‌ هایی که به دَر برده

زنی که چایت را خنک می‌ کرد

فنجان را چون کفه ‌ی سنگین اعمال بر می ‌داشت

و چای را از فنجان به پیاله، از پیاله به فنجان

می‌ریخت تا وقتی که بخار

چون شبحی برمی‌خاست.

 

••••

 

پی نوشت:

**حبوبه (در زبان عربی به معنی عزیز و لقبی است که اغلب به مادربزرگ ‌ها داده می ‌شود. شاعر به عمد واژه‌ های غیرانگلیسی در شعر خود به کار برده است).

**ایویه «معادل سومالیایی واژه‌ مادربزرگ»

**رُز انگلیسی (اصطلاحی است که در توصیف زنی زیبا به کار می رود و نیز در وصف زن یا دختری که زاده انگلستان باشد. رز گل ملی این کشور است. برای مثال، التون جان، خواننده‌ انگلیسی در مراسم خاکسپاری دایانا ترانه ‌ای خواند که سطر اولش این بود: «بدرود رز انگلستان»).

**اوکئانوس (در اساطیر یونان خدای اقیانوس است).

**تتیس (در اساطیر یونان دختر اورانوس و ایزد بانوی دریا بوده است).

**کیمری (به شاخه ‌ای از مردمان سلتی گفته می ‌شود شامل ولزی‌ ها).

بیشتر بخوانید:

شعر جهان| خلیل حاوی

شعر جهان/ ویکتور هوگو