همراه با مهتاب ، دست در دست خدا
سیده مهتاب نبوی را خیلی ها بخاطر درخشش کم نظیرش در مسابقات پاراتکواندکار و ایستادن در رده نخست جهان می شناسند ، بعضی هم کتابهایش را خوانده اند ، کتاب هایی با عنوانهای "در نگاه مهتاب" و "تا بی نهایت" نوشته اوست ، اما این همه توانمندی های مهتاب نیست.

نیکنام خشنودی – خبرجنوب /
او همچنان می درخشد و نور امید می افشاند ، مهتاب دست در دست خدا دارد و با پای ارادت برای احیای فرهنگ ایرانی ، سربلندی ایران و تداوم افتخارات این سرزمین دست از تلاش بر نمی دارد.
مهتاب نبوی در سال ۱۳۷۷در شیراز تولد یافت، تکواندو را از ۹ سالگی آغاز کرد و در سال ۲۰۱۹ در رقابتهایی که به میزبانی کشور ترکیه برگزار شد، مدال ارزشمند طلا جهان را در وزن منهای ۵۸ بر گردن آویخت.
او همچنین در رقابتهای پارا آسیایی ۲۰۱۸ که در شهر هوشیمینه کشور ویتنام برگزار شد، یک نشان طلا و یک برنز کسب کرد و افزون بر این چندین مدال رنگارنگ مسابقههای بینالمللی و داخلی را در کارنامه دارد.
خبرنگار خبرجنوب در گفت و گویی با مهتاب نبوی برخی از ناگفته های ذهنی او را قلمی ساخت تا برای همه ما امید بخش باشد ، ناگفته هایی که می تواند منشوری از امید ، زیبایی ، آگاهی و انگیزش باشد.
خبرجنوب : تا چه مقطعی تحصیل را ادامه دادید ؟ از رشته تحصیلی خود بگویید!
در رشته زیست شناسی گرایش بیوسیستماتیک جانوری تحصیل می کنم ، بیوستسماتیک علم طبقه بندی است و در این گرایش جانوران را طبقه بندی می کنند ، در این رشته علمی کارهای زیادی می شود انجام داد . اما هنوز روی گونه های مختلف جانوری در کشور ما کار زیادی انجام نشده است و جای کار زیاد دارد ، شناسایی جانوران مستقیما درآمد ندارد و بیشتر در کشورهای صنعتی درآمد زا است و در جامعه ما هنوز کاملا شناخته شده نیست.
بصورت تخصصی روی گونه میلورم (Mealworm) کار کرده ام (میل ورم ، لارو نوعی سوسک به نام سوسک تاریکی darkling beetle است که آن را با نام سوسک آرد یا سوسک زرد آرد هم میشناسیم ، پرورش میلورم برای اولین بار در ایران در سال ۱۳۸۸ انجام شد)
این گونه جانوری در فروشگاهها بصورت خشک شده برای تامین خوراک پرندگان زینتی مثل طوطی مرغ مینا و سایر پرندگان عرضه می شود ، البته در اروپا و امریکا به عنوان غذای انسان هم شناخته می شود ولی اینجا فقط در فروشگاههای غذایی پرندگان و گونه های جانوری عرضه می شود. من روی تغذیه این حشره و پرورش بهترش کار کرده ام ، با استفاده از پسماندهای آلی برای پرورش این گونه جانوری کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی انجام داده ام.
خبرجنوب : آیا شغل مناسبی دارید ، تا چه حد از آن راضی هستید، در مقاطع ورزشی تا چه مرحلهای ادامه دادید؟
در حال حاضر شغل خاصی ندارم و از طریق پیج خودم محصولات صنایع پایی ( به جای صنایع دستی ) یعنی محصولاتی که با پا تولید شده است عرضه می کنم ، عرضه محصولات صنایع پایی و فروش آن هم درآمد چندانی ندارد و صرفا این کار را به سفارش افراد متقاضی انجام می دهم ، این کار را فقط برای آنکه احساس مهم بودن کنم انجام می دهم
در رشته ورزشی خودم هر چند خیلی وقت است برای مسابقات نمی روم اما تمریناتم را ادامه دادم و خیلی تمرینات حرفه ای دارم ، در کلاسهای تئوری مربیگری هم شرکت کرده ام و امسال کلاسهای عملی مربیگری هم ادامه می دهم امیدوارم بتوانم در این رشته ورزشی مربی خوبی باشم.
خبرجنوب : مشارکت و همراهی خانواده در موفقیت های شما چقدر تاثیر داشت؟ پدر و مادر و....
همراهی خانواده برای من بسیار موثر بوده است ، محبت والدین برایم همیشه یک پشتیبان و همراه بوده است ، آنها در موفقیت هایم بیشتر از من ذوق می کنند ، همیشه از حمایت مالی و عاطفی خانواده برخوردار بوده ام ، آنها زمان زیادی برای من گذاشتند و هر جا ناامید شدم سعی کردند من را رو به جلو ببرند. افراد زیادی هستند که با حمایت خانواده توانسته اند زندگی مستقلی تشکیل دهند من هم امیدوارم همه افراد معلول در جامعه بتوانند روزی زندگی مستقل خود را داشته باشند.
خبرجنوب: توصیه شما به افرادی که با معلولیتهای مشابه روبرو هستند چیست ؟
من خواسته یا ناخواسته به دنیا آمدم ولو اینکه خیلی از چیزهایش خواسته من نبوده اما به هر حال در این دنیا هستم ، شانس و اقبال زیادی هم داشته ام که یک خانواده خوب در کنارم هستند ، کشوری که در آن زندگی می کنم و فرهنگ و زبانی که دارم و همه جیزهایی که دارم و ندارم را دوست دارم ، بپسندم یا نپسندم با این دید می نگرم که خیلی ها بوده اند که حتی فرصت چشم باز کردن دراین دنیا را نداشتند! ، فرصت نفس کشیدن در این دنیا را نداشتند ، حالا که من دراین دنیا با همه خوبی ها و یا غیر خوبی هایش هستم باید سعی کنم زندگی کنم شاد باشم! ، نفس بکشم و از زندگی لذت ببرم و زندگی برایم معنی داشته باشد ، خیلی ها امکانات زیادی دارند اما زندگی آنها معنایی ندارد ، و این عمر و این سالهای زندگی و این امکاناتی که دارند به تباهی می گذرد و تمام می شود! من سعی کرده ام اینطور نباشم ، من هستم و با هر چه دارم تلاش می کنم که خوشحال باشم ، خوشحال بودن بزرگترین تلاش و تقلا برای این زندگی است.
خبرجنوب : مردم و جامعه چگونه میتوانند زندگی را برای طیف معلولان آسان تر کنند ؟ از آنان چه انتظاری دارید؟
ما یاد گرفتیم که همیشه از مردم و جامعه حرف بزنیم ، خیلی وقت ها مردم فهمیده تر از چیزی هستند که القا و تصور می شود ، این روزها در حال خواندن کتابی به نام " آدمی " هستم ، در این کتاب نظریه های جالبی وجود دارد ، در این کتاب تاکید شده که هر طور با مردم تا کنیم و رفتار کنیم همان بازخورد را خواهیم دید ، اگر با مردم خوب رفتار کنیم خوبی می بینیم ، در کل ممکن است فرهنگ جامعه هنوز آمادگی پذیرش افراد معلول را نداشته باشد ، اما این را باید ریشه یابی و علل آن را جستجو کرد. کسیکه معلول است و با سایر افراد تفاوت های جسمی و تفاوت های ذهنی دارد از کودکی تا بزرگسالی محدودیت هایی داشته است ، نباید انتظار داشته باشیم افراد معلول و افرادی که این تفاوت ها دارند با سایر افراد جامعه یکسان باشند ، باید این محدودیت ها برای افراد دارای تفاوت ها دیده شود و در نظر گرفته شود ، اینجا ما خلاء قانونی داریم و همیشه گفته ایم معلولیت، محدودیت نیست! این عبارت بدترین شعاری است که من شنیدام . معلولیت ، در واقع محدودیت محض است ، با شعارها و چارچوب هایی که در جامعه ما تعریف شده است و ما به عنوان یک فرد معلول در این چارچوب ها نمی گنجیم چرا باید تاکید کنیم که محدودیتی وجود ندارد .
همین چیزها است که زندگی را گاه سخت می کند ، ما مجبوریم برای خوشحال بودن تلاش کنیم ، برای آنکه خوشبخت باشیم باید خود را به درو ویوار بزنیم تا دوام بیاوریم. این حرف ها نق نیست ، بخشی از حقیقت است ، ما باید برای هم ارزش قائل باشیم ، باید سطح آگاهی مردم و جامعه را بالا ببریم ، سعی کنیم با هم همدل و مهربان باشیم ، جامعه ایرانی بسیار همدل و مهربان است ، با افزایش آگاهی خیلی چیزها در جامعه تغییر می کند و آنان ها منطقی تر و عقلانی تر و بهتر با هم روبرو می شوند. من سعی کرده ام صادقانه ترین پاسخ ها را به این سووالات بدهم و امیدوارم حرف هایم مفید باشد.
خيلي وقت ها چون دلم نمي خواست ديگران نسبت به من ترحم داشته باشند با كسي درد دل نمي كردم، همين شد كه كاغذ و قلم به پا گرفتم و شروع كردم به گفتن تجربيات و احساسات خودم و با كسي كه از لحاظ ظاهري با اكثر افراد جامعه تفاوت دارد اما او هم مثل همه يك انسان است درصورتي كه خيلي جاها اين حق از او گرفته مي شود درد دل كردم و حاصل درددلهايم یک كتاب شده است .
در بخشي از مقدمه كتاب " تا بی نهایت " آمده است : از همان ابتداي تولدم مثل آدم هاي معمولي نبودم .خدا دستانم را از من گرفت تا از حصار منطق معمولي ها خارج شوم .حالا من آزادم به بي نهايت هاي زيباي خدا بروم .مرا به زور در حصارتان نچپانيد كه وقتم را براي اثبات باورها و هدف ها و توانايي هايم به معمولي ها صرف نمي كنم .تمام موفقيت هايم را مديون اين آزادي ،هديه بزرگ خدا هستم .