تنبلی یا اختلال؟ مسئله این است!

آیاواقعا تنبل هستیم یا مشکل جای دیگری است؟

تنبلی یا اختلال؟ مسئله این است!

مترجم: سیما زعفرانچی - «خبرجنوب»/ ممکن است گاهی در موقعیت های مختلف زندگی به عنوان فردی "تنبل" شناخته شده باشید. شاید توسط پدر و مادر در کودکی وقتی که به اندازه‌ی کافی سریع اتاقتان را تمیز نمی‌کردید یا شاید توسط معلم وقتی که یک ساعت به دفتر ریاضی‌تان خیره شدید اما نمی‌توانستید شروع کنید. یا شاید توسط خودتان، وقتی برای دهمین بار بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی بالا و پایین رفتید، به جای اینکه پیام‌هایتان را پاسخ دهید.

اگر واگرایی عصبی (نورودایورجنت) دارید، احتمالاً بارها کلمه "تنبل" را شنیده‌اید، چه از دیگران و چه از آن صدای درونی که مدام شما را قضاوت می‌کند. جامعه‌ی مدرن، بهره‌وری را مهم‌ترین معیار ارزش افراد می‌داند و وقتی نتوانیم با استانداردهای آن همگام شویم، "تنبل" ساده‌ترین برچسبی است که به ما زده می‌شود. اما واقعیت این است که واگرایی عصبی شیوه‌ای متفاوت از درک و پردازش دنیا است و نباید با مفاهیم کلیشه‌ای قضاوت شود.

مفهوم واگرایی عصبی توسط جودی سینگر در سال ۱۹۹۷ ابداع شد و تفاوت های مغز انسان ها را توضیح می دهد. انسان ها متفاوت فکر می کنند، یاد می گیرند، ارتباط برقرار می کنند و اطلاعات را پردازش می کنند و هیچ چیز اشتباهی در آن وجود ندارد.

اصطلاح واگرایی عصبی کسی را توصیف می کند که اطلاعات را به روشی متفاوت پردازش می کند. افراد اوتیستیک و افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی با کمبود توجه (ADHD) و شرایط مشابه گاهی اوقات به عنوان واگرای عصبی شناخته می شوند.

چرا هر نوع عدم تمایل به کار را با تنبلی اشتباه می‌گیریم؟

فرهنگ ما بر اساس کار و تلاش بی‌وقفه بنا شده است. در دنیای سرمایه‌داری، ارزش افراد با میزان تولید و خروجی آن‌ها سنجیده می‌شود (پرایس، ۲۰۲۱). هرچه بیشتر کار کنید، ارزشمندتر به نظر می‌رسید. اما اگر نیاز به استراحت بیشتری داشته باشید، اگر انرژی‌تان در طول روز افت و خیز داشته باشد، یا اگر نتوانید «همین حالا انجامش دهید»، بلافاصله برچسب "تنبل" می‌خورید.

اما حقیقت این است که بسیاری از افراد واگرای عصبی با انتخاب خودشان دچار این مشکلات نمی‌شوند. بلکه آن‌ها در جهانی زندگی می‌کنند که با نحوه‌ی کارکرد ذهنشان سازگار نیست.

اختلال عملکرد اجرایی؛ انتخابی نیست

تا به حال پیش آمده که بخواهید کاری را انجام دهید، اما انگار یک دیوار نامرئی بین شما و آن کار وجود داشته باشد؟ این همان اختلال عملکرد اجرایی است، ویژگی‌ای که در بسیاری از افراد دارای واگرایی عصبی، به‌ویژه در افراد مبتلا به ADHD و اوتیسم دیده می‌شود (بارکلی، ۲۰۱۹). عملکرد اجرایی مغز مسئول برنامه‌ریزی، شروع کار و پیگیری آن است. وقتی این بخش دچار مشکل می‌شود، موضوع تنبلی یا بی‌ارادگی در میان نیست؛ بلکه انگار درست در لحظه‌ای که باید از «باید انجامش دهم» به «دارم انجامش می‌دهم» برسید، مغزتان قفل می‌کند.

پل شکسته؛ استعاره‌ای برای عملکرد اجرایی

یک مثال قابل لمس برای افراد دارای واگرایی عصبی وجود دارد:

تصور کنید به پلی می‌رسید که باید از آن رد شوید. اگر از نظر عصبی فردی "عادی" تلقی شوید، پل سالم و محکم است؛ همه‌ی تخته‌هایش سر جای خود قرار دارند و شما بدون هیچ فکری، راحت و بی‌دردسر از روی آن عبور می‌کنید.

  اما اگر واگرایی عصبی داشته باشید، پل شما پر از تخته‌های شکسته و جاهای خالی است. بعضی از تخته‌ها کاملاً افتاده‌اند، بعضی لق می‌زنند. برای عبور از آن، مجبورید از روی شکاف‌ها بپرید، از نرده‌ها بالا بروید و شاید حتی مثل یک بندباز حرکات آکروباتیک انجام دهید! وقتی بالاخره به آن طرف پل می‌رسید، خسته و از پا افتاده‌اید. حالا تصور کنید در این شرایط کسی که از دور شما را تماشا می‌کند، بگوید: «چرا مثل بقیه ساده و راحت از پل رد نمی‌شوی؟»

اینجاست که مشکل اصلی مشخص می‌شود؛ چیزی که برای دیگران پیش‌پاافتاده و آسان است، برای یک فرد واگرای عصبی می‌تواند یک چالش واقعی باشد. مغز همه به یک شکل کار نمی‌کند، و این موضوع هیچ ربطی به اراده یا تلاش ندارد.

این استعاره به این معنا نیست که هرگونه بی‌عملی یا عدم اقدام را توجیه کنیم و بگوییم «تنبلی» اصلاً وجود ندارد. بلکه هدف این است که بفهمیم افراد واگرای عصبی برای انجام همان کارهایی که دیگران به‌راحتی انجام می‌دهند، باید انرژی و تلاش مضاعفی صرف کنند.

ما می‌خواهیم کارها را انجام دهیم! می‌دانیم که باید انجام شوند. حتی ممکن است عمیقاً به آن‌ها اهمیت بدهیم. اما گاهی مغز ما را همراهی نمی‌کند. بنابراین به جای اینکه آن را نقص شخصیتی ببینید، آن را یک تفاوت عصبی در نظر بگیرید. اگر باتری یک ماشین خالی شده باشد، کسی سر آن فریاد نمی‌زند بلکه آن را شارژ می‌کنند. مغز ما هم همین‌طور است.

فرسودگی فقط مخصوص افراد معتاد به کار نیست

فرسودگی ذهنی و عصبی در افراد واگرای عصبی طبیعی است، و بی‌رحمانه فرد را از پا درمی‌آورد (راسل و همکاران، ۲۰۲۲). این زمانی اتفاق می‌افتد که ما خودمان را مجبور می‌کنیم مثل یک فرد "عادی" (نوروتیپیک) در جامعه کار کنیم، بدون اینکه استراحت کافی یا شرایط مناسب داشته باشیم.

بسیاری از ما آن‌قدر در پنهان کردن و نادیده گرفتن سختی‌هایمان مهارت پیدا کرده‌ایم که حتی متوجه نمی‌شویم داریم از درون تحلیل می‌رویم، تا زمانی که کاملاً از پا بیفتیم. اگر یک فرد معمولی خسته شود، شاید یک آخر هفته استراحت کند و انرژی‌اش برگردد. اما اگر یک فرد واگرای عصبی دچار فرسودگی شود، ممکن است هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها طول بکشد تا دوباره انرژی بگیرد (واکر، ۲۰۲۱).

در چنین شرایطی، حتی ساده‌ترین کارها مثل شستن ظرف‌ها، جواب دادن به پیام‌ها یا حتی دوش گرفتن، غیرممکن به نظر می‌رسد و درست در همین لحظات است که برچسب "تنبل" بیش از همیشه ظالمانه و ناعادلانه می‌شود. چرا؟ چون شما آن‌قدر از خودتان کار کشیده‌اید که دیگر توان ادامه دادن ندارید؛ درحالی‌که بیش از هر زمان دیگری دلتان می‌خواهد کارها را انجام دهید، اما دیگر نمی‌توانید.

در چنین شرایطی توجه داشته باشید که استراحت یک جایزه نیست؛ بلکه یک نیاز است. اگر شارژ گوشی شما به ۱٪ برسد، از آن انتظار ندارید که همچنان کار کند بلکه آن را به شارژ می‌زنید. مغز ما هم به همین روش کار می‌کند.

سیستم بهره‌وری برای ما طراحی نشده است

بیشتر توصیه‌های رایج در مورد بهره‌وری و استفاده مفید از زمان برای مغزهای "عادی" یا نوروتیپیک طراحی شده‌اند. در افراد دارای واگرایی عصبی این توصیه ها در اغلب مواقع جواب نمی دهد. مثلاً، «فقط یک لیست از کارها درست کن!» ممکن است منجر به ساخت ۱۷ لیست مختلف شود که فقط باعث گیجی و اضطراب می‌شود. یا «یک برنامه مشخص داشته باش و به آن پایبند باش!» می‌تواند غیرممکن به نظر برسد وقتی که سطح انرژی شما به شدت بالا و پایین می‌رود.

برای بسیاری از افراد واگرای عصبی، بهره‌وری فقط به معنای رعایت یک برنامه دقیق یا اراده قوی نیست بلکه به معنای همکاری با مغز خودمان است، نه جنگیدن با آن (بارکلی، ۲۰۱۹).

چند راهکاری که می‌تواند کمک‌کننده باشد عبارتند از:

  • همکاری با دیگران : کار کردن کنار فردی دیگر برای حفظ تمرکز و مشارکت بیشتر در کار.
  • بازی‌سازی وظایف :تبدیل کار به یک چالش یا دادن پاداش به خود برای هر موفقیت کوچک.
  • تقسیم کارها به گام‌های کوچک :تبدیل "نوشتن مقاله" به "باز کردن گوگل داکس" و سپس "نوشتن یک جمله".
  • تنظیمات حسی: استفاده از هدفون‌های حذف نویز، ابزارهای ضد استرس یا نورپردازی مناسب برای ایجاد محیطی راحت‌تر و هماهنگ‌تر با نیازهای شما.

در واقع به‌جای اینکه خودتان را مجبور کنید تا در قالب‌های رایج جامعه جا بگیرید، راهکارهایی پیدا کنید که با نوع عملکرد ذهن خودتان سازگار باشند. بهره‌وری یک نسخه‌ ثابت برای همه ندارد. هرکسی باید روش خودش را پیدا کند.

استراحت و ارزش: کنار گذاشتن دروغ‌هایی که به ما گفته‌اند

بیایید با خودمان صادق باشیم. خیلی از ما ناخودآگاه باور کرده‌ایم که اگر مدام مشغول انجام کاری نباشیم، ارزش نداریم. این یک دروغ بزرگ است که سیستم سرمایه‌داری به ما القا کرده است (پرایس، ۲۰۲۱).

بیایید با این گام ها، تعریفمان از موفقیت را تغییر دهیم:

قدردان تلاش‌هایت باش: حتی اگر نتیجه‌ی ملموسی نداشته باشد، همان فعالیت ذهنی هم ارزشمند است.

به خودت استراحت بده: لازم نیست برای استراحت کردن، «به حد کافی زحمت کشیده باشی»؛ بدن و ذهن تو به آن نیاز دارند.

موفقیت را دوباره معنا کن: شاید موفقیت یعنی انجام یک کار مهم در روز، نه حتماً کار کردن مداوم و بی‌وقفه. شاید موفقیت یعنی گوش دادن به بدنت، نه اینکه خودت را تا حد فرسودگی تحت‌فشار بگذاری.

حرف آخر

درست است که گاهی وقت‌گذرانی بیهوده و بی‌عملی آگاهانه و عامدانه را می‌توان تنبلی نامید، اما این برچسب معمولاً برای توصیف تجربه‌ افراد واگرای عصبی کاملاً نادرست و ناعادلانه به کار می‌رود.

شما فقط به این دلیل که مغزتان متفاوت کار می‌کند، یا چالش‌های خاصی دارید، تنبل نیستید. به‌جای اینکه خودتان را برای نرسیدن به استانداردهای غیرواقعی سرزنش کنید، راهی پیدا کنید که مناسب شما باشد. بهره‌وری هرکس شکل خودش را دارد، و این کاملاً طبیعی است!

یادتان باشد هدف این نیست که تبدیل به یک «ماشین کارآمد» شوید بلکه هدف این است که زندگی‌ای بسازید که در آن احساس آرامش، رضایت و رشد داشته باشید.

 

منبع: psychologytoday