روز جهانی مهاجرت؛ از «فرار مغزها» تا «اخراج مغزها»

گفت‌وگوی «خبرجنوب» با دکتر اصغر میرفردی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه شیراز: از جذب حداکثری به دفع حداکثری رسیده‌ایم/ مهاجرت نخبگان، امروز به دانش‌آموزان رسیده است

روز جهانی مهاجرت؛ از «فرار مغزها» تا «اخراج مغزها»

مرجان دهقانی -«خبرجنوب»/ در آستانه روز جهانی مهاجرت، هشدارهای کارشناسان درباره تشدید خروج سرمایه‌های انسانی از کشور، ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است. دکتر اصغر میرفردی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه شیراز، در گفت‌ وگویی عمیق و هشداردهنده، از عبور این پدیده از مرحله «فرار مغزها» و رسیدن به وضعیت خطرناک «اخراج مغزها» خبر می‌دهد. او با تشریح عوامل دافعه و جاذبه مهاجرت، به تحلیل تلخ بی‌ مهری به متخصصان، تأثیر برنامه‌های رسانه ‌ای، و تبعات سنگین این روند برای آینده کشور می‌پردازد و از مسئولان می‌خواهد زاویه دید خود را تغییر دهند.

علل و انواع مهاجرت

دکتر میرفردی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث وقوع مهاجرت می‌شود، بیان داشت که مهاجرت معمولاً در پی ترکیبی از عوامل دفع‌کننده در مبدأ و عوامل جذب‌کننده در مقصد رخ می‌دهد. وجود یک سری شرایط نامطلوب در وطن اصلی فرد، این فکر را در ذهن وی ایجاد می‌کند که برای بهبود شرایط زندگی خود باید به فکر مهاجرت باشد. در مقابل، وجود یک سری عوامل مطلوب و خوشایند که فرد در کشور مقصد تصور می‌کند یا از طریق شنیده‌ها و اطلاعات دریافت می‌کند، به او این احساس را می‌دهد که مهاجرت ارزش ریسک و تلاش را دارد. این عوامل می‌توانند فرصت‌های شغلی بهتر، سطح بالاتر آموزش، امنیت یا کیفیت زندگی بالاتر باشند.

وی افزود: ممکن است فرد مهاجر ایده‌آل‌هایی در ذهن داشته باشد که دستیابی به آنها را تنها در گرو مهاجرت ببیند. اما در مجموع، بیشتر مهاجران با یک مقایسه ذهنی بین شرایط کشور مبدأ و کشورهای مقصد احتمالی، دست به این اقدام می‌زنند.

وی در ادامه به انواع مهاجرت اشاره کرد و گفت  که مهاجرت انواعی دارد. برخی از مهاجرت‌ها در شرایط بحران اتفاق می‌افتد، مانند جنگ، بحران‌های اقتصادی و سیاسی یا آشفتگی در جامعه. در این شرایط افراد معمولاً به شکل پناهنده به کشور مقصد مهاجرت می‌کنند. اما برخی دیگر از مهاجرت‌ها در شرایط عادی رخ می‌دهد. در این موارد، فرد احساس می‌کند در وطن خود نمی‌تواند به ایده‌آل ها یا خواسته‌ها یش دست یابد و باور دارد که در کشور مقصد، شرایط بهتری برای تحقق این خواسته‌ها فراهم است.

از «فرار» تا «اخراج» مغزها

وی در ادامه به انگیزه‌های مهاجرت اشاره کرد و گفت: انگیزه‌های مهاجرتی ممکن است تحصیل، شرایط شغلی بهتر، رفاه عمومی بالاتر، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بیشتر یا فرصت شکوفایی استعداد در محیطی مناسب ‌تر باشد.

وی سپس تصریح کرد که مهاجرت برخی افراد بدون بازگشت است و این نوع مهاجرت قاعدتاً به ضرر کشور مبدا است. این نوع مهاجرت که طی آن، بخش عمده‌ای از سرمایه‌های انسانی توانمند و نخبه کشور مبدا را در بر می‌گیرد، در صورت وقوع در ابعاد گسترده، به پدیده فرار مغزها تبدیل می‌شود.

او افزود که دلیل این نامگذاری آن است که هزینه سنگینی برای تربیت این نیروهای انسانی متخصص پرداخت شده، اما به دلایلی مانند عدم وجود فرصت‌های شغلی مناسب یا احساس ناامنی و ناآرامی در جامعه، آنان به سمت مهاجرت می‌روند. در نتیجه، جامعه از توانمندی‌های آنان محروم می‌شود و عملاً جامعه مبدا به نقطه صفر یا اول خط بازمی‌گردد. این نوع مهاجرت بسیار زیان‌بار است.

استاد دانشگاه شیراز با اذعان به اینکه برخی از مهاجرت‌ها نیز می‌توانند سودمند باشند، به موارد مثبت اشاره و خاطرنشان کرد: کسانی که برای کسب تخصص و مهارت به کشورهای دیگر می‌روند و سپس به وطن خود بازمی‌گردند، می‌توانند مفید باشند. 

وی افزود: حتی افرادی که به واسطه کارآفرینی و سرمایه‌گذاری در کشورهای دیگر، با اندوخته‌ای بیشتر به کشور خود بازمی‌گردند نیز در این دسته قرار می‌گیرند.

این افراد می‌توانند سودمند باشند و این نوع مهاجرت در برخی کشورها اتفاق می‌افتد؛ به این صورت که افراد می‌روند و با دستاوردهای تخصصی و مالی برای خدمت به کشورشان بازمی‌گردند. اما وی تاکید کرد که در اینجا باید به یک نکته کلیدی توجه داشت، باید شرایط مناسبی برای بازگشت مهاجران فراهم باشد. بدیهی است اگر افراد به دلیل شرایط ناخوشایند اقدام به مهاجرت کرده باشند و آن شرایط نامطلوب در کشور مبدأ همچنان تداوم داشته باشد، انگیزه‌ای برای بازگشت آنان شکل نخواهد گرفت.

دکتر میرفردی با اشاره به این که در مهاجرت با یک پدیده همگون و ساده روبرو نیستیم، بیان کرد که بنابراین باید مهاجرت‌ها را با توجه به انواع مختلف آنها، انگیزه‌های مهاجرت، سبک مهاجرت و همچنین امکان برگشت‌پذیر یا ناپذیر بودن آن، مورد تحلیل قرار داد.

نمونه‌های عینی اخراج مغزها

وی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما درباره آینده کشور گفت که کشور ایران در طول قرن‌ها شرایط رکود را تجربه کرده و بارها در تاریخ به بحران رسیده، اما خوشبختانه هربار از خاکستر برخاسته است. سپس روی سخن خود را به سمت مسئولان کرد و گفت مسئولان نیاز دارند کمی زاویه دید خود را عوض کنند و یک درجه بازبینی در امور انجام دهند. وی تاکید کرد که مسئولان باید نسبت به آینده توسعه این کشور و مهم‌ ترین عوامل واقعی که باعث عدم توسعه شده‌اند، بررسی دقیق و صادقانه‌ای انجام دهند و شرایط را به سوی بهبود سوق دهند.

دکتر میرفردی در رابطه با گسترش پدیده مهاجرت حتی به قشر دانش‌آموز، تصریح کرد که ما در برخی زمینه‌ها از فرار مغزها به اخراج مغزها حرکت کرده‌ایم. دکتر میرفردی با بیان اینکه همه از وضعیت کنونی ناراحت هستند، ابراز تاسف کرد که حتی موج مهاجرت به دانش‌آموزان و کارگران نیمه‌ ماهر نیز رسیده است. وی گفت:  حداقل اگر مسئولان نمی‌توانند روند مهاجرت را متوقف کنند، باید از سرعت آن بکاهند. باید توجه داشته باشیم اگر همه تصمیم به ترک کشور بگیرند، چه بلایی بر سر کشور خواهد آمد و آیندگان ما را نخواهند بخشید که ما تاب‌آوری نداشتیم و نماندیم تا از وقوع فاجعه ‌ای بدتر جلوگیری کنیم.

استاد دانشگاه شیراز در قسمت دیگری از این گفت و گو با اشاره به اینکه در برخی زمینه‌ها از فرار مغزها به اخراج مغزها حرکت کرده‌ایم، به عنوان نمونه به سیستم مدیریتی کشور و به ویژه دانشگاه‌ها اشاره کرد و  گفت در این سیستم، لزوماً معیارهای تخصصی برای تصدی مدیریت‌ها به کار گرفته نمی‌شود و تخصص افراد نخبه مورد کم‌ مهری و بی‌توجهی قرار می‌گیرد. گاهی این بی‌توجهی به گونه‌ای است که گویی جامعه به این تخصص‌ها نیاز ندارد و بود و نبود این افراد متخصص برای عده‌ای چندان مهم نیست و علی‌السویه است.

دکتر میرفردی با بیان اینکه در برخی برنامه‌های صدا و سیما و تریبون‌ها، تخصص افراد تحصیل‌ کرده و دانشگاهی آماج توهین و برچسب‌های ناروا قرار می‌گیرد، به تشریح بیشتر پرداخت و  خاطرنشان کرد: در این برنامه‌ها گاهی فردی می‌آید و اعلام می‌کند هر کس با ما موافق نیست بارش را ببندد و برود. همچنین گروهی اقلیت انتظار دارند سبک رفتاری مردم و حدود و ثغور رفتار افراد به ویژه متخصصان را معین کنند و اگر کسی معترض باشد، وی را به ترک کشور توصیه می‌کنند. این افراد و رفتارها، عاملان پدیده اخراج مغزها هستند.

وی با بیان اینکه اعتقاد دارد کسانی که به جایگاه تخصص و تحصیلات عالیه رسیده‌اند، از منزه‌ترین انسان‌ها هستند، گفت: این افراد از حیث اخلاقی بر خود واجب دانسته‌اند که وقت و زندگی خود را صرف دانش و دانش‌اندوزی کنند و افراد وطن‌پرستی هستند که نباید با کج‌اندیشی و باریک‌بینی، فضای کار و زندگی آنان تیره و ناخوشایند شود.

دکتر میرفردی تاکید کرد که در واقع، هنر مدیریت کلان جامعه باید جذب حداکثری و دفع حداقلی باشد. یعنی باید حداکثر کسانی که کشورشان را دوست دارند و دل شان برای آن می‌تپند را جذب و حفظ کنند . اما هنر واقعی، تقویت جاذبه و میل به ماندگاری در وطن است، نه ایجاد فضای تفرقه‌انگیز و قطبی که جامعه را به سیاه و سفید تقسیم می‌کند و معیارهای این تقسیم‌بندی را نیز از زاویه‌ای محدود و تنگ‌نظرانه مشخص می‌سازد.

مسئولیت دوگانه: مردم و مسئولان

وی با اشاره به اینکه مسئولان باید برای این گونه افراد فرش قرمز پهن کنند ادامه داد که ما در مورد ایرانیان کارآمد و وطن‌پرست، نه تنها فرش قرمز پهن نمی‌کنیم، بلکه با برخی برخوردها، آنان که بودنشان برای کشور سودمند است را طرد می‌کنیم.

در قسمت دیگری از این گفت و گو، دکتر میرفردی با بیان اینکه هیچ هفته‌ای نیست که سعی نکند افراد را به ماندن در کشور متقاعد کند، گفت: اگر همه ما بخواهیم از کشور برویم، پس کشور چه می‌شود؟ هر چقدر هم که شرایط ما سخت باشد، باید بمانیم.  حتی ترک یک نفر آدم دلسوز، به چندین فرصت‌طلب کوته ‌فکر اجازه خودنمایی می‌دهد. اگر همه با هم برویم، چه بلایی بر سر این کشور می‌آید؟ ما اگر کشور را دوست داریم، باید بمانیم و این کشور تنها توسط افراد دانا می‌تواند به روزهای خوب خود بازگردد. اگر آدم‌های دلسوز، توانمند و وطن‌پرست کشور را ترک کنند، کسی باقی نمی‌ماند تا کشور را یک گام به جلو ببرد. کشور نه تنها درجا می‌زند، بلکه سیر معکوس طی می‌کند.

وی تاکید کرد که ما نیز باید یک درجه تاب‌آوری خود را برای آینده ایران و نسل‌های آینده بالا ببریم. وی هشدار داد اگر در این فضا همه بخواهند بروند، شرایط بسیار ناخوشایندی در کشور ایجاد خواهد شد و از آن بدتر، تغییر هویت رخ خواهد داد. وی به مهاجرت گسترده افغانستانی‌ها به ایران و ازدواج آنان با زنان ایرانی اشاره کرد و گفت: در قانون نیز تسهیلاتی برای اخذ تابعیت این افراد در نظر گرفته شده است. وی ابراز نگرانی کرد که این گروه در آینده ممکن است سکان اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور را در دست بگیرند و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت.

باید اذعان کرد که  حداقل ایده‌آل‌های افراد تحصیل‌کرده برآورده نشده و از این افراد انتظار بیشتری می‌رود که شرایط کشور را بهبود بخشند و تحمل بیشتری داشته باشند.

هشدار برای آینده و پیام پایانی

دکتر میرفردی سپس روی سخن خود را به مسئولان متمرکز کرد و گفت که مسئولان جامعه مسئولیت سنگین‌تری دارند. آنان باید آسیب‌شناسی کنند که چرا کسی میلی به ماندن ندارد، تغییراتی در سیاست‌ها و شیوه های  حکمرانی ایجاد کنند، در برخی قوانین بازنگری نمایند و میل به ماندن را در میان مردم تقویت کنند.