۱۳ بدر از زاویه‌ای دیگر!

آیا تاکنون دوست داشته‌اید و دعا کرده‌اید سیزده‌ بدر باران ببارد !! طبیعت همواره از بی‌مبالاتی ما زخم‌هایی عمیق برداشته است. انبوه زباله‌ها نمایانگر گوشه‌ای از این بی‌مبالاتی‌هاست.

۱۳ بدر از زاویه‌ای دیگر!

طبیعت  همواره از بی‌مبالاتی ما زخم‌هایی عمیق برداشته است. انبوه زباله‌ها نمایانگر گوشه‌ای از این بی‌مبالاتی‌هاست.

  آتش سوزی ها و شکستن درختان بوستان ها و باغ های اطراف شهرهازخمی کاری بر جان این دیار نهاده است . طی ایام نوروز زخم‌های این سرزمین کهن از این هم عمیق‌تر می‌شود.

متاسفانه بخش زیادی از  زباله‌ها در دامان طبیعت رها می‌شود که تقریباً غیرقابل تجزیه‌اند. طبعاً این زباله‌ها در چرخهٔ بازیافت قرار نمی‌گیرند و با توجه به حجم و پراکندگی بالای چنین زباله‌هایی امکان جمع‌آوری و بازیافت آنها توسط ارگان‌های دولتی هم وجود ندارد چنان که جنگل های اطراف به لحاظ نداشتن اعتبار کافی هر چندوقت ، آسیب هایی جدی دیده است.

اگر یک فیل پلاستیکی را هم‌زمان با یک فیل غول‌آسای زنده در طبیعت رها کنیم و ۲۰۰ سال بعد نزد آنان بازگردیم، اثری از فیل زنده نخواهیم یافت، او سال‌ها پیش بزرگ‌شده، تشکیل خانواده داده، صاحب فرزند و گله شده، مرده و کاملاً پوسیده است اما اگر خوب بگردیم می‌توانیم فیل پلاستیکی را همان اطراف پیدا کنیم.

یک بطری نوشابه، لیوان یک‌بارمصرف یا یک فیل پلاستیکی برای تجزیه شدن گاها به ۵۰۰ سال زمان نیاز دارند. بنابراین وقتی آنها را در دامن طبیعت رها می‌کنیم، برای چندین قرن چهرهٔ طبیعت را مخدوش کرده‌ایم.

طبق برآوردها میزان خسارت‌های مادی که برای پاک‌سازی زباله‌های رهاشدهٔ طبیعت گردان  به طبیعت تحمیل می‌شود، چندین برابر منافع اقتصادی‌‌ است که با آمدن آنها به این مناطق، برای مردم  به دست می آید.

باید  اعتراف کنیم که بسیاری از ما مردمانی هستیم بی‌توجه به طبیعت اطرافمان. به گردش که می‌رویم مترصد یافتن جایی هستیم بدون هیچ زباله‌ای. خوب می‌گردیم، هر جا که زباله می‌بینیم، اخم‌هایمان در هم می‌رود و بینی خودمان را می‌گیریم، فراموش می‌کنیم که آن زباله‌ها از خود ما هستند. درنهایت پهنه‌ای بکر و دست‌نخورده می‌یابیم، زیر سایهٔ درختانش آرام می‌گیریم، دل به زیبایی طبیعتش میسپاریم و چند ساعت بعد با خاطره‌ای خوش آن محل را ترک می‌کنیم. اما پس از رفتنمان دیگر آنجا بکر و دست نخورده نیست، با شاخهٔ درختانش آتش افروخته ایم، زباله‌هایمان را برای چند قرن در آنجا باقی گذاشته‌ایم، چشمه ها و رودهایش  را آلوده کرده‌ایم و یادمان رفته آتشی را که افروخته‌ایم خاموش کنیم،بوته ها و نهال ها را با چرخ ماشین له کنیم و.....

چرا هنگامی‌که مثلا به جنگل می‌رویم زباله‌هایمان را در آنجا رها می‌کنیم؟ مگر یک بطری خالی، یا چند کیسه پلاستیکی چقدر وزن دارند یا چه حجمی را اشغال می‌کنند که از بازگرداندنشان سر باز می‌زنیم؟ آیا کمترین هزینه ای که برای پاسداشت لذتی که از طبیعت برده ایم این نیست که زباله های تولید خودمان را خودمان جمع کنیم ؟؟؟

چرا هنگامی‌که کودکانمان زباله‌ای بر زمین می‌ریزند مانند هنگامی‌که ناسزایی را بر زبان جاری می‌کنند مورد ملامت قرار نمی‌گیرند؟ چرا به آنان یادآور نمی‌شویم که این عملشان هم مانند ناسزاگویی ناپسند  و نازیباست؟

ما فرزندانمان را دوست داریم، بهترین‌ها را برایشان آرزومندیم. آنها هم حق دارند سال‌ها بعد به همراه دوستانشان گه گاه از هیاهوی شهر به  طبیعت زیبای اطراف مان یا هر گوشه ی طبیعت زیبای شهرستان  پناه ببرند. چرا با بی‌توجهی آنها را از طبیعتی که به امانت در دستان ماست محروم می‌کنیم؟

چند سال پیش ایام عید از چوپانی دعایی شنیدم؛ باران تندی باریده بود. چوپان گله را به دشت آورده بود. گوسفندان در پایین‌دست مشغول چرا بودند و وی غرولند کنان به چالاکی مشغول جمع‌آوری زباله‌ها بود. می‌گفت «ممکن است گوسفندانش این آشغال‌ها را بخورند و تلف شوند.» دعا می‌کرد روزهای آتی و به‌ویژه سیزدهم فروردین هم باران ببارد تا مردم دیگر نتوانند بیرون بزنند. اعتقاد داشت سال‌هایی که بارانی است وضعیت بهتر است.

مدت‌هاست لزوم پاسداری از طبیعت ، توسط فعالان محیط ‌زیست یادآوری می‌شود. مدت‌هاست با چشم خودمان آنچه بر سر محیط‌ زیستمان آورده‌ایم را می‌بینیم. می‌بینیم که هرسال از زیبایی تفرجگاه های شهر و دیارمان به سرعت چشمگیری  کاسته می‌شود. اما در برابر آن چه می‌کنیم؟ بسیاری از فعالان محیط ‌زیست دیگر از اصلاح رفتار ما نااُمید شده‌اند، آنها هم اُمیدوارند اتفاقی بیفتد تا مانع خروج ما از خانه‌هایمان گردد.

شاید باریدن باران  عملی‌ترین اتفاق برای آسیب کمتر به طبیعت باشد. شاید آنها هم دعا کنند روز سیزده‌بدر باران ببارد و تا یک هفته بعد هم به شدت ادامه داشته باشد تا بدین‌ترتیب افراد کمتری بیرون بیایند.

به امید روزی که  زیبایی های کشور عزیزمان ایران را بیشتر پاس بداریم و برای فرزندان و آیندگانمان تفرجگاه هایی دلنواز و  زیبا به یادگار بگذاریم.