یگانگی نقاش و مخاطب با اثر هنری

در گفت و گو با پروفسور فرخ شایسته

یگانگی نقاش و مخاطب با اثر هنری
فرخ شایسته، هنرمند نقاش، پژوهش‌گر هنر و معلم هنر

از میدان قصردشت که می‌پیچی به سمت خیابان زیبای تاریخی قصردشت، گالری سروناز سمت چپ است و این بار میزبان نقاشی‌های دیجیتال آرت «فرخ شایسته» است. از ورودی زیبای گالری و باغچه و کافه که عبور کنی، دری چوبین سمت چپ عمارت، تو را به درون می‌خواند. به درون تاریخی نانوشته و از نو نگاشته شده. اما نه با کلمات، با رنگ و نقش...

فرخ شایسته، هنرمند نقاش، پژوهش‌گر هنر و معلم هنر، متولد 1333، پسر استاد صدرالدین شایسته شیرازی، نگارگر نقاش و پیكره‌تراش صاحب‌نام مكتب كمال‌الملك است. او استاد ارشد در دانشگاه «می او» ژاپن ودانش آموخته‌ی دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دارای کارشناسی ارشد از دانشگاه برکلی کالیفرنیا و کارشناسی از دانشگاه کانزاس است.

با او چند روز پیش از گشایش نمایشگاه از آثار اخیرش در سوم اسفندماه، در ساختمان سایت خبر جنوب قرار گذاشتم. با مهربانی پذیرفت و آمد، مثل صدایش پر از انرژی و شور و سرشار از  محبت.

- برای شروع، نظرتان را در مورد هنر معاصر ایران و هنرمندان نقاش معاصر بگویید

- نقاشی ایران در دوران معاصر تا آن‌جایی که من با آن‌ها ارتباط دارم و می‌بینم و رصد می‌کنم، هنر آینده دار و خوش بنیه‌ای ست، مبنی بر این‌که به همین شکل در این وادی تلاش شود و این تلاش مستمر و ادامه‌دار باشد. البته بی‌شک کسانی هم هستند که نه توان هنری بالایی دارند و نه کاری نو ارائه می‌دهند و هم‌چنان دنباله رو هنر پیشینیان و یا کورکورانه دنباله رو هنر مدرن غرب هستند، هنری که مربوط به فرهنگ و هنر ما نیست. البته سال‌های قبل، در دوران نوجوانی با نسلی از هنرمندان نوگرای ایران آشنا شدم من‌جمله «محسن وزیری مقدم» و «بهمن محصص» و «اردشیر محصص» که بسیار ارزشمند بود و این آشنایی و علاقه‌ای که به ایشان و آثارشان در من ایجاد شد، مرا با دنیای هنر بیش از پیش پیوند داد. اما هیچ‌گاه حتا در همان دوران دانشجویی تحت تاثیر هنرمندان ایرانی نبودم و بعدها در ادامه‌ی راه، از آن نگاه و شیوه‌ی آموخته شده در دانشگاه هم فاصله گرفتم و راه و بنیان خودم را ساختم.

- به نظرتان در دوران اخیر، مثلاً در ده سال اخیر آیا تغییراتی در هنر ایران بوجود آمده؟

- بنا به ارتباطاتی که با هنرمندان جوان داخل ایران دارم و هنرمند و نقاش و پژوهش‌گر و حتا استاد دانشگاه هنر و معماری هستند و از این میان چندین نفر هم کارهای‌شان را برایم می‌فرستند و در مورد آن‌ها با هم گپ و گفت می‌کنیم، می‌بینم که استعدادهای درخشانی ظهور کرده و امید من را نسبت به آینده‌ی هنر نقاشی و در کل هنرهای تجسمی ایران بیش از پیش کرده.

_ در مورد شیوه‌ی رنگ‌گذاری خودتان که در جایی گفته بودید هیچ‌وقت از رنگ سیاه آماده استفاده نمی‌کنید، توضیح دهید

-         بله کاملاً درست است. من از رنگ‌های اصلی استفاده می‌کنم و آنها را با شیوه‌ی خاص خودم در حین کار ترکیب می‌کنم و رنگ مورد نظر را می‌سازم. این شیوه هم سختی‌های خودش را دارد و هم نکته‌های مثبتی برای کارم ایجاد می‌کند . یکی کنترل من روی رنگ‌هاست و دوم این‌که رنگ‌هایی می‌سازم که در هیچ تیوپ رنگ آماده‌ای وجود ندارد.

- در مورد ابعاد خاص کارهای‌تان بگویید. سال‌ها، نزدیک به ۳۵ سال از یک قطع منحصر به فرد ۱۱ در ۸ و نیم سانت استفاده کرده و آثار آبرنگی‌تان را بر روی این اندازه آفریدید. این اندازه از کجا آمد و چطور نزدیک به سی و پنج سال با این اندازه کار خلق کردید؟

- این موضوع برمی‌گردد به سال‌های بسیار طولانی کارهایی که انجام دادم و در مدت زیاد سعی کردم تا آن‌جا که می‌توانم و توان جسمی و دیداری دارم، قطع کارهایم را کوچک کنم که در نهایت رسیدم به همین اندازه. این اندازه‌ای بود که می‌توانستم با آن آثارم را خلق کنم و هیچ کمبودی از لحاظ فضا و بعد کار احساس نکنم .

خاطرم هست در دوران دانشجویی، زمانی که همه‌ی دانشجویان کارهای با اندازه و ابعاد بزرگ انجام می‌دادند و این شیوه‌ی مرسوم آن روزگاران در دانشکده‌های هنری بود، من تصمیم گرفتم بر خلاف جریان آب شنا کنم و کاری که برای ژوژمان پایان ترم به استاد ارائه می‌دهم، در قطع کوچک A4 باشد. همین کار را کردم. اما کار من در میان انبوه کارهای بزرگ و خیلی بزرگ ( یک متری و دومتری) دیده نشد و استاد هم توجهی به آن نکرد. این موضوع البته من را ناامید نکرد و آن را ادامه دادم و آرام آرام کارهایم دیده شد و توجه استاد را برانگیخت.

در نهایت و در دوران کارهای حرفه‌ای بعد از دانشگاه که دیدگاهم نسبت به هنر انسجام بیش‌تری پیدا کرد و نگاهم به هنر پخته‌تر شد، قطع کارهایم کوچک و کوچک‌تر شد تا در انتها به اندازه‌ی ۱۱ در ۸ ونیم رسیدم. همان اندازه‌ای که هم خودم بعنوان نقاش و هم مخاطب آثارم را وادار می‌کند بیاید و در حریم نقاشی قرار بگیرد، آن‌قدر به نقاشی نزدیک شود که با آن و در حریم نقاشی، با آن به یگانگی برسد. هدفی که فکر می‌کنم طی این سال‌ها توانسته‌ام به آن دست پیدا کنم. به نظر من هیچ چیزی به طور اخص به‌وجود نمی‌آید مگر آن‌که در حریمِ شخصی نقاش و مخاطب قوام پیدا کند.

-تاثیر ذائقه‌ی بازار هنر را در کار نقاش چگونه می‌بینید و آیا روی خود شما این تاثیر بوده؟

- البته که این موضوع در بیشتر گالری‌های سراسر جهان وجود داشته و هنوز هم هست. برای من چندین بار پیش آمد که گالری‌دار پیش‌نهادی داد مبنی بر نوع سلیقه‌ی مخاطبان و خریداران آثار هنری و چون من با این شیوه در کل موافق نیستم، از به نمایشگاه گذاشتن آثارم در آن گالری صرف‌نظر کردم.

- کارهای شما یک چیز را برای من مسجل می‌کند و آن این‌که شما با این‌که از دوران دانشجویی و نزدیک به پنجاه سال است که در اروپا و آمریکا و ژاپن زندگی می‌کنید، خیلی کم‌تر از بعضی هنرمندانی که تمام عمر در ایران زندگی کرده‌اند، مهاجرت کرده‌اید... یا بهتر است بگویم شما هرگز مهاجرت نکرده‌اید و تمام عمر با فرهنگ، زبان، هنر، تاریخ و حتا جغرافیای ایران زیسته‌اید. و این موضوع در کارهای شما به عینه مشهود است. حالا بر اساس تجربه‌ی تدریس شما در ژاپن، نظرتان در مورد تفاوت‌ها یا شباهت‌های آموزش هنر در ایران و ژاپن چیست؟

- من قبل از استادی در دانشگاه «می او» چهار سال در یک دانشگاه آمریکایی در ژاپن تدریس کرده و با آن نوع آموزش هم آشنا هستم. در واقع سه شیوه‌ی آموزشی متفاوت است که این تفاوت‌ها در سال‌های گذشته بیش‌تر بود و در زمان حاضر بواسطه‌ی ارتباطات اینترنتی و در هم‌آمیزی فرهنگ‌ها، تفاوت‌ها کم‌تر و کم‌تر شده. اما هم‌چنان آن احترام به استاد و حرمت بین هنرجو و استاد در دانشگاه‌های با فرهنگ ژاپنی بیش‌تر دیده می‌شود و این موضوع در دانشگاه‌های با فرهنگ آمریکایی کم‌تر است. البته در ایران یک حالت بینابینی وجود دارد. یا باید بگویم در سیستم آمریکایی یک سیستم تدریس دوسویه‌ست. گفت‌وگوی دوطرفه‌ست و مثل سیستم تدریس ژاپن یک سویه و تک صدایی نیست.

نقاشی‌های دیجیتال آرت فرخ شایسته، هیچ تفاوتی با نقاشی‌های آبرنگی او ندارند و شاید بتوان گفت در ادامه‌ی همان است و حتا به سختی می‌توان از آثار آبرنگی تشخیص‌شان داد.

سبك فرخ شایسته را می‌توان واقع‌گرا (رئالیسم) با تكیه بر اصول و قواعد نقاشی اواخر دوره‌ی قاجار دانست. با این حال او توانسته با تكیه بر ابداع و ذوق هنرمندانه در رنگ‌گذاری و تركیب‌بندی فرم‌ها، تمایزی با دیگر هم‌طرازان عصر خود به وجود آورد. شایسته هم‌چون استادان خلف‌اش، به هنر مدرن اروپای اوایل قرن بیستم تمایلی نشان نمی‌دهد و با آن‌كه خود سال‌ها در غرب و شرق جهان زندگی و از نزدیك با تحولات هنری‌نو آشنا بوده، اما خودخواسته از این قافله به نوعی بر كنار مانده و به آن‌چه علاقه‌ی باطنی خود اوست، توجه نشان می‌دهد.

نمایشگاه آثار فرخ شایسته همچنان به روی علاقمندان باز است.