ببینید| او برای شیراز «سر» می دهد

گفت و گوی «خبر جنوب» با استاد علی قصردشتی، مجسمه‌ساز و هنرمند به‌نام شیراز

زینب دانشور- «خبر جنوب»/ فرزند خاک هنرمندپرور شهر راز است. این را فقط نام خانوادگی اش گواهی نمی دهد، همت او برای رسیدن این دیار به اعلی درجه هنری، راوی حکایت وطن دوستی اش است. برای برافراشتن پرچم شیراز از همه چیز گذشته، این حقیقت را نه کلامش بلکه در منش بزرگ و طبع لطیف هنری اش می توان دید هنرمندی که دل، انگیزه خلق آثارش است و مادیات برایش دستاویزی بیش برای پیشبرد تولد یک هنر نیست. استاد، خود را سرباز شیراز می داند و همچون سردیس هایی که با آن خیابان های شیراز را مزین کرده، برای این شهر سر می دهد.

علی قصردشتی سال۱۳۵۱ در شیراز و در یک خانواده اهل هنر چشم به جهان گشود. پدر وی نقاش، شاعر و مجسمه ساز بود. این هنرمند، مجسمه سازی را از سال ۶۷ و به صورت تجربی شروع و دوره تخصصی دانشگاه هنر تهران را طی کرد و سپس به دانشگاه هنرهای زیبای تهران راه یافت. در همین دوران به عنوان اولین کار مجسمه میرزای شیرازی را ساخت. از  سال‌ ۷۱ کارهای او یکی پس از دیگری در شیراز اجرا شد و در سال ۱۳۸۱ برای سفری تحقیقاتی به فرانسه رفت اما پس از چند سال به شیراز بازگشت.

بیش از ۵۰ اثر هنری حجمی در فضاهای شهری ایران، لندن و هامبورگ اجرا کرده‌ که مجسمه‌های خواجوی کرمانی، سردیس کریم خان زند در مجموعه زندیه، ملاصدرا، حافظ، سعدی، فردوسی در برازجان، مجسمه صخره نوردان در بزرگراه آیت‌الله حسینی الهاشمی، مجسمه عروج در کیش و آب‌نمای میدان پارسه شیراز از جمله فعالیت‌های هنری شاخص این هنرمند است.

مجسمه مخدوم‌قلی فراغی ساخته شده به مناسبت هفته فرهنگ و اقتصاد ایران - ترکمنستان در موزه هنرهای تجسمی ترکمنستان، مجسمه سعدی در نانجینگ چین، تابلو آفرینش در موزه موناکو، آثاری در امارات متحده عربی، آثار حجمی در لندن و آثار حجمی در آلمان از جمله آثار او در خارج از ایران هستند.

دوشنبه 28 خرداد مجسمه سردار حیدر زرقانی، جدیدترین اثر این هنرمند شیرازی در ارتفاع حدود 9 متری و در شهر زرقان رونمایی خواهد شد که به همین بهانه «خبر جنوب» با وی به گفت و گو نشست.

ایده ساخت مجسمه سردار حیدر از کجا آمد؟

حیدر زرقانی از سرداران دوران زندیه در زرقان و از سرداران سپاه و از دوستان بسیار نزدیک لطفعلی خان زند بود که مسجد، حمام و حسینیه حیدر در محله حیدر زرقان از آثار این جنگاور است. به پیشنهاد شهردار این شهر، پروژه طراحی و ساخت مجسمه این شخصیت را شروع کردم و چون هیچ اطلاعاتی جز یک نام از وی در اختیار نبود، پس از پژوهشی شخصیت پردازی کرده و با فیگور پرداخته و انتزاعی من، مجسمه حیدر در حالی که شهری به عنوان نماد شهر زندیه زیر پای اوست و سردار از آن پاسداری می کند، ساخته شد.

وقتی مجسمه ای ساخته می شود نسبت به کاراکتر، شخصیت و زمان زندگی شخص، مجموعه ای از اطلاعات باید در اختیار مجسمه ساز قرار بگیرد تا بتواند مجسمه را طراحی کند مثلا برای شخصیت خواجوی کرمانی دو سال با دانشکده تاریخ ادبیات پژوهش انجام دادیم و چندماکت ساختم تا بالاخره مجسمه نهایی طراحی و ساخته شد.

در شیراز جای مجسمه کدام شخصیت خالیست؟

ما ایرانی هستیم و اصالت و تاریخ داریم، تاریخی که تمام دنیا به آن افتخار می کند. طبعا بزرگ ترین آرزوی من ساخت مجسمه کوروش کبیر، بنیان گذار حقوق بشر است کسی که برای انسان و انسانیت و مذاهب ارزش قائل شد. شیراز بسیار اساطیری است و انسان های بزرگی از لحاظ فرهنگی، تاریخی و مبارزی در خود پرورانده به بیان دیگر شیراز شگفت انگیز و خاستگاه فرهنگ و تمدن و انسان های بزرگ است و اگر 400 سال از خدا عمر بگیرم هم نمی توانم مجسمه همه بزرگان این شهر را بسازم.

این آثار هنری چطور ماندگار می شوند؟

یک اثر هنری نیازمند پشتوانه مالی است. هزینه ساخت مجسمه حیدر سه میلیارد تومان شد و تمام این هزینه صرفا صرف ساختنش شد بنابراین آثار بزرگ و اتفاقات بزرگ در زمینه هنر، معماری و هر چیز باشکوه، نیازمند سرمایه گذاری است و همانند اسمش سرمایه گذاری است نه هزینه کرد مخصوصا برای شهرهای بزرگ و گردشگرپذیر باید این سرمایه گذاری ها رخ دهد تا گردشگر جذب کند و سرمایه وارد شهر شود.

طبیعتا این آثار نیازمند نگهداری و حفظ هم هستند.

بله دقیقا. تا بچه ای را به دنیا نیاورده اید مسئولیتی ندارید اما زمانی که فرزند متولد شد، وظیفه شما حفظ و نگهداری و پرستاری از اوست. یک مجسمه در طول زمان دچار آسیب دیدگی خواهد شد چه از سمت و سوی افراد ناهنجار چه دیگر اتفاقات طبیعی. متاسفانه بسیاری از آثار من تا 90 درصد آسیب دیدند اما هیچ گوشه چشمی برای ممانعت و مرمت آن ها نشده است. از آسیب دیدگی که بگذریم این آثار حتی نورپردازی هم نشده اند. مجسمه کوهنوردان که از آثار معروف من است بعد از بیش از یک دهه، هنوز هم فاقد نورپردازی است. این مجسمه ها به دلیل پرتاب سنگ و ... بیش از 85 درصد دچار آسیب دیدگی و شکستگی شده که شهرداری شیراز آن ها را به همین حال رها کرده است. شیشه سکوریت دور مجسمه خواجوی کرمانی ماه هاست شکسته شده، مجسمه های بسیاری در سطح شهر دچار مسائلی از این قبیل شدند از دزدیده شدن مجسمه استاد هودی گرفته تا مجسمه میرزای شیرازی سر پل معالی آباد، صندلی کوچ عشایر در چمران، صندلی پرواز، صندلی خانواده، صندلی انتظار و .. که جزو المان های کاربردی و نیازمند حفظ و نگهداری بودند. تنها اثری که از من به جا مانده و هنوز کسی قدرت تخریب آن را نداشته و کارایی خود را حفظ کرده میدان پارسه است که همچنان بعد از 20 سال پابرجاست و افتخار دارم که این اثر را به شهرم هدیه کردم. اساسا اگر نورپردازی صحیحی رخ دهد، فضا برای ناهنجارها امنیت لازم را نخواهد داشت کما این که بیشترین آسیب ها در تاریکی رخ داده است.

مجسمه ها چه نقشی در ارتقا فرهنگ شهروندی دارند؟

آثار هنری می توانند در زندگی شهرنشینی، جذب گردشگر و محترم کردن محیط تاثیر زیادی بگذارد حتی می تواند جلو ناهنجاری را بگیرد کما این که میدان شقایق بعد از طراحی و تغییر به میدان پارسه در شهرنشینی این منطقه تاثیر زیادی داشت. کافی است شهر را در ابعاد کوچک تر و به عنوان مثال یک خانه تصور کنید. تا زمانی که خانه را تزیین کنید، گردگیری و نورپردازی کنید و عودی روشن کنید، احترام این مکان تا جایی زیاد می شود که حتی فرد نیمه منضبط هم به خود اجازه رفتار ناشایست نمی دهد بنابراین وقتی فضا محترم شود، ارتباط مستقیم روی شخصیت انسان ها و هنجارها و ناهنجاری ها خواهد گذاشت.

محیط شهری شیراز در استفاده از مجسمه ها چقدر دچار عقب ماندگی است؟

با توجه به خاستگاه و توانمندی مجسمه سازهای ایران و توانی که ما داریم متاسفانه نگاه به المان های شهری بسیار سطحی است بنابراین  شاید 300 سال یا حتی بیشتر در این موضوع عقبیم و اگر به همین ترتیب پیش برود تصاعدی به عقب خواهیم رفت.

آیا زمان ساخت یک مجسمه یا المان به عنوان برند نرسیده؟

وقتی آرتیست های یک شهر نسبت به خاستگاه شهر، هویت و قدرت می گیرند و هنرنمایی می کنند، اثر به مرور به یک برند تبدیل خواهد شد اما تا زمانی که نسبت به ساخت یک اثر سهل انگاری شود و از متریال ارزان استفاده شود شاهد اتفاق عظیمی نخواهیم بود. المان سازی ساخت یک اثر با متریال غیرماندگار و تنها برای یک مناسبت و کوتاه مدت است اما یک مجسمه یا لندمارک (نشانه شهری) می تواند هزاران سال بماند مثلا برج ایفل، میدان شهیاد یا آزادی تهران و دروازه قرآن لندمارک هستند. شیراز نیاز به لندمارک و مجسمه های شهری با متریال ماندگار دارد و این نیازمند سرمایه گذاری است. برای تبدیل شیراز به شهر مجسمه ها طی 5 سال مبلغی اندازه ساخت یک پل نیاز است چیزی حدود 500 میلیون. بنابراین نمی شود پذیرفت که بودجه نیست بیشتر به نظر می رسد هدف و اهمیت لازم برای اجرای این کار وجود ندارد.

دلیل عدم اقبال به ساخت مجسمه و المان در شیراز چیست؟

شاید شیراز را به لحاظ فرهنگی و هنری جدی نمی گیرند. انگیزه نیازمند تفکر است و لازمه تفکر تحصیل و روشنگری. باید راجع به شیراز و تاریخ شیراز اطلاعات زیادی داشته باشید تا بتوانید برایش هزینه کنید مسلما وقتی به لحاظ فرهنگی در شهری مثل شیراز که دارای بنیه فرهنگی است هزینه شود تبعات مثبت گسترده ای خواهد داشت چه به لحاظ سرمایه گذاری خارجی و چه جنبه های توریستی، فرهنگ مردم، نشاط شهری و ....

مردم شیراز چه اندازه در این فرهنگسازی دخیلند؟

معمولا اشخاص وقف های خود را صرف مدرسه سازی، ساخت مسجد و ... می کنند اما تا حالا هیچ کس یک اثر هنری وقف نکرده که امیدوارم این فرهنگ شکل بگیرد و افراد غنی بخشی از وقفیات را به فرهنگ و هنر و تمدن اختصاص دهند. ما به هنر و تاریخ و تمدن این شهر و به گذشتگان مدیونیم. وقتی با افتخار راجع به گذشتگان صحبت می کنیم با خود فکر کنیم ما چه قدمی برداشتیم؟ چه مکان ارزشمند و قدرتمندی همتای تخت جمشید و طاق ساسانی به وجود آوردیم و برای هنر چه سرمایه گذاری کردیم؟ بنابراین این موضوع نیازمند فرهنگسازی است.

حال و هوای هنری شما چطور است؟

علیرغم این که 45 پروژه بزرگ برای این شهر طراحی کردم که مجسمه حیدر می تواند کوچک ترینش باشد (حیدر یکی از بزرگ ترین کارهای من است اما با کارهای طراحی شده شیراز قابل قیاس نیست) اما ده سال است در شیراز بیکارم و با شرایط بسیار بغرنج ناهماهنگی، بی ارزش کردن زمان یک هنرمند، عدم سرمایه گذاری و داستان ها و حواشی در حال کلنجار رفتنم مسائلی که هنرمند شهر را گوشه نشین می کند.

مسئولان باید حد و اندازه شهری که خاستگاه فرهنگ و تمدن و هنر است را درک کنند شهر ما هنرپرور است اما متاسفانه سرپرستان امور حد و اندازه شیراز را نادیده می گیرند، وقتی حد این شهر نادیده گرفته شود هنرمندهای آن هم نادیده گرفته می شود برای همین اگر بخواهند مجسمه ای بسازند از هنرمندان شهرهای دیگر استفاده می کنند از افرادی که نه تنها دلسوز نیستند بلکه توانمندی آن ها در حد و اندازه هنرمندان این شهر نیست. در حالی که آثار من در کل ایران و حدود 5 موزه جهان خودنمایی می کند اما در شهر خودم بیکارم.

شهردار شیراز فرد بسیار فرهیخته و محترمی است اما هنوز بنده را به عنوان قدیمی ترین و مهم ترین مجسمه ساز این شهر ملاقات نکرده.  معمولا با انتصاب شهردار جلسات معارفه ای با بازوهای شهر به عنوان افراد تاثیرگذار گذاشته و برنامه های آن ها بررسی می شود اما من هنوز که هنوز است موفق به صحبت با دکتر اسدی نشدم لذا از این تریبون استفاده و از ایشان دعوت می کنم که دیداری داشته باشیم. چون ما حرف های جدی برای شهر داریم من سرباز این شهرم و با وجود بهترین موقعیت شغلی در لندن به شهر خودم برای خدمتگزاری برگشتم تا با ابزار هنر اثرگذاری کنم.

ماجرای حریق کارگاه شما چه بود؟

تقریبا یک ماه و نیم پیش حدود 11 و نیم شب خبر دادند که کارگاه دچار حریق شده. خیلی سریع خودم را به کارگاه رساندم که البته تا قبل رسیدن من آتش نشانی و نیروی انتظامی آتش را خاموش کرده بودند اما در کل چیزی از کارگاه باقی نماند کارگاهی که در آن آثاری از 35 سال گذشته دپو شده بود مخصوصا قالب های مجسمه هایی که قرار بود ریخته گری شده و در موزه خانه قصردشتی نگهداری شوند.

بیش از دو یا سه میلیارد از ابزارهای برقی و غیربرقی کلا نابود شد. آن کارگاه مکانی بود که 20 سال مجسمه های شیراز در آن ساخته شده بود مجسمه هایی که بعضا رایگان بودند. پس از این اتفاق هیچ یک از مسئولان شیراز، شیرازی که برای سیستم شهری آن «پا» بودم تماسی برقرار نکرد و حال مرا نپرسید تنها رییس اداره فرهنگ و ارشاد فارس همدلی کرد. در پستی که بعد از آتش سوزی کارگاه در اینستاگرام گذاشتم بیش از 1500 هم وطن از سراسر ایران ابراز همدردی کردند که برای من بسیار لذت بخش بود اما از مسئولان ....

 بعد از سی سال تنها یک کارگاه جمع و جور داشتم که آن را هم از دست دادم. از آن جایی که هیچ وقت دیگران را در اتفاقات بد مقصر نمی دانم نتوانستم بفهمم این حریق عمدی بود یا خیر.

ماجرای موزه خانه قصردشتی چیست؟

در بخشی از موزه خانه قصردشتی که در یکی از خانه های بافت تاریخی (خانه نصرالدوله) و در خیابان لطفعلی خان زند با یک فضای 400 متری برپا خواهد شد، آثار من قرار خواهد گرفت. این موزه دارای بخش زنده خواهد بود که در آن پرفورمنس آرت های مختلف اجرا خواهند داشت و هنرهای بینارشته ای، هنرهای تلفیقی، ورک شاپ های هنری اجرا خواهند کرد. همچنین حراجی های هنری از حراجی آنتیک تا آثار هنری تجسمی در موزه ای که نفس می کشد و زنده است اجرا می شود. البته همه این ها در گرو پیدا شدن سرمایه گذار است.

یکی دیگر از برنامه های من این است که دری که از این خانه به کوچه پشت خانه زینت الملک باز می شود را به عنوان مسیر خوشامد تعریف کنم به این ترتیب که کوچه حد فاصل این خانه تا خانه زینت الملک و نارنجستان را با مجسمه های دوره قجر از کنشگرهای آن دوران مانند کاسب ها، بازی های کودکانه، درشکه، آژدان و ... در سایزهای طبیعی و با برنز ساخته و نصب کنم تا جنبه گردشگری قوی برای شیراز داشته باشد.

حرف آخر

ما هنرمندان کارمان را خوب بلدیم فقط خواهشمندیم جلو ما را نگیرند و دست انداز ایجاد نکنند. بگذارید ما در راستای خوب شدن حال خود و مردممان قدم برداریم این خواسته بزرگی نیست. اگر ما در هر جای دنیا بودیم مسئولان آن جا برای حفظ ما سر و دست می شکستند این در حالی است که یکی چون من در آرزوی داشتن یک کارگاه مجهز مانده کارگاهی که در آن کوره برنزسازی، جرثقیل سقفی و ... داشته باشد اما من در جایی زندگی می کنم که شهرداری آن همیشه در حداقل ترین حالت ممکن هزینه کرده است.