توانم را ببین، ویلچرم را نه!

گزارشی به بهانه روز جهانی معلولین

توانم را ببین، ویلچرم را نه!
عمده‌ترین مشکلات افراد داری معلولیت در زمینه اشتغال و استقلال اقتصادی است

سهیلا رفیعی نژاد/ اگر چه هر ساله دوازده آذرماه یاد معلولین گرامی داشته می شود و نهادهای متولی هم اگر شرایط و بودجه ها اجازه دهد، مراسمی را به منظور گرامیداشت این روز برگزار می کنند، اما بهتر است به مسئولان یادآوری کنیم که بی توجهی به معلولان باعث شده درصدی از آن ها خانه نشین و منزوی شوند و شاید بهتر باشد به جای وعده وعید و شعار به عملیاتی شدن برنامه هایی که سال ها روز «جهانی معولین» اعلام می کنند، اما فقط یک هفته بعد به فراموشی سپرده می شود فکر کنند. وضعیت رعایت حقوق معلولین به حدی نامطلوب است که به نظر می رسد مسئولان، لاک پشتی برای تحقق قانون جامعه حقوق معلولین عمل می کنند. هنوز اکثر کارفرمایان با وجود حمایت بهزیستی در خصوص پرداخت سهم بیمه، وقتی با یک فرد دارای معلولیت برخورد می کنند حتی راضی نمی شوند توانایی او را بسنجند و او را جزو مصاحبه شوندگان قرار دهند. هنوز هم وقتی یک فرد دارای معلولیت قصد استفاده از عابر بانک و حتی بانک را دارد، از قبل می داند که باید همراه داشته باشد و یا از یکی از عابران کمک بخواهد. هنوز هم وقتی یک فرد دارای معلولیت می خواهد سوار تاکسی شود باید نگران باشد که آیا کسی او را سوار می کند یا فقط باید منتظر ون ویژه باشد. هنوز هم وقتی یک نابینا می خواهد از پیاده رو عبور کند، باید تن و بدنش بلرزد که مانعی جلوی او قرار نگیرد. هنوز هم وقتی یک ناشنوا وارد جامعه می شود و با زبان اشاره حرف می زند، نه کسی حرف او را می فهمد و از همه بدتر وقتی با دوستان ناشنوای خود صحبت می کند، پیر و جوان به او زل می زنند. خلاصه وقتی که می خواهی از موانع سر راه و مشکلات افراد دارای معلولیت بگویی، هزار و یک مشکل را هم که بشماری کم است. این قضایا در اکثر استان ها از جمله فارس دیده می شود، اما به نظر می رسد همه ارگان ها برای بهتر شدن وضعیت معلولین باید کاری کنند و این امر را صرفا وظیفه بهزیستی ندانند. این در حالی است که حدود 150 هزار فرد دارای معلولیت های جسمی حرکتی، ذهنی، بینایی، شنوایی  و... در فارس به سر می برند.

 به مناسبت روز جهانی معلولین با تعدادی از افراد دارای معلولیت ساکن فارس پیرامون مشکلات تمام نشدنی این قشر 10 درصدی جامعه گفت و گو کردیم که از نظر می گذرانیم.

*حمزه گوهری، رئیس جامعه معلولین فارس:

عمده ترین مشکلات افراد داری معلولیت در شرایط فعلی در زمینه اشتغال و استقلال اقتصادی آنان است. اگر چه درصد قابل توجهی از این افراد تحصیلکرده هستند، اما وقتی برای درخواست کار به شرکت و یا ارگانی مراجعه می کنند، بی آنکه از رشته تحصیلی یا توانمندی و رزومه تحصیلی افراد سوال شود دست رد به سینه شان می زنند. خود من ویلچری هستم و در جامعه فعالیت دارم و سعی می کنم حقوق معلولان شیراز را پیگیری کنم، اما گاهی به کارفرماها یا مسئولانی برمی‌خورم که فقط به خاطر ظاهر فرد و عصا و ویلچر او از بکارگیری اش سرد می شوند. البته کارفرمایان معدودی هم هستند که به این افراد فرصت داده اند و حتی به اعتراف خودشان، بازدهی نیروی دارای معلولیت شان بیشتر از افراد عادی بوده است. در این خصوص دستگاه های دولتی هم بی انصافی می کنند و سهمیه 3 درصدی معلولان را رعایت نمی کنند. البته نبود بسترهای حمایتی کافی برای ترغیب  کارفرمایان بخش غیردولتی استان جهت جذب و به کارگیری افراد دارای معلولیت نیز جزو موانع است. بطور کلی نداشتن برنامه های هدفمند برای اشتغال افراد دارای معلولیت که با مهارت ها و شرایط معلولیت آن ها تناسب داشته باشد و عدم حمایت ها و اقدامات لازم برای خودکفایی و توانمدسازی آن ها از دیگر مسایلی است که باید فکری به حال آن ها کرد. یکی دیگر از مشکلاتی که بارها به آن اشاره و تاکید کرده ایم این است که برنامه های آموزشی و حرفه آموزی متناسب با نیاز بازار کار و مشاغل برای معلولین در استان وجود ندارد.

فقدان تسهیلات لازم برای عرضه محصولات و بازاریابی، نداشتن حقوق و مزایای کافی و بیمه و تضمین شغلی همه و همه زمینه را برای داشتن یک زندگی کاملا معمولی از اکثر معلولین فارس گرفته است.

از سوی دیگر نداشتن ضامن برای گرفتن وام خوداشتغالی، نداشتن سرمایه کار جهت راه اندازی کسب و کار مناسب، همچنین فراهم نبودن شرایط مناسب به منظور فروش صنایع دستی و هنرهای خانگی افراد دارای معلولیت از مسایل مهمی است که باعث نداشتن درآمد کافی از سوی آن ها شده است.

*شکوفه مقاتلی، توان یاب هنرمند: متاسفانه برخی رانندگان اتوبوس با افراد ویلچری برخورد نامناسب می کنند و در حالیکه اتوبوس ها مناسب سازی هست، اما اکثر راننده ها وقتی معلول ویلچری می بینند به او برای سوار شدن کمک نمی کنند و وقتی هم از آن ها علت را می پرسیم می گویند وظیفه ما نیست! چندی پیش یکی از همین رانندگان به من گفت باید بروی در خانه ات بنشینی! این چیزها را که می بینیم انگیزه مان کاهش می یابد، در حالی که من تنها به دلیل  مشکل جسمی، نباید خانه نشین شوم.

 متاسفانه آنطور که باید فرهنگ سازی نشده که افراد دارای معلولیت هم مانند دیگر مردم حق دارند از خدمات شهری استفاده کنند. اگر چه مدتی هم در شیراز برای رفت و آمد معلولین ون گذاشته شده اما تعداد این ماشین ها بیشتر از دو تا نیست و از همه بدتر از ساعت 5 عصر به بعد هم کارشان تمام می شود.

مشکلات افراد توان یاب دارای معلولیت بسیار زیاد است اما معتقدم اگر این مشکل خیلی بزرگ حل شود، خیلی از راه را رفته ایم. من در حال حاضر به کار پیکرتراشی و گره چینی مشغولم و برخی قبلا تصور می کردند، کار ما به دلیل وضعیت جسمی ضعیف است، اما الان که در حافظیه نمایشگاه داریم، برای شرکت در یک نمایشگاه بین المللی هم دعوت شدیم.

*علیرضا طهماسبی، معلول جسمی حرکتی: من خودم را یک فرد معلول نمی دانم. بهتر است بگویم اگر چه دو دست و دو پا ندارم، اما مانند افراد عادی در جامعه حضور دارم، خودم را با شرایط وفق داده ام و زندگی می کنم. هیچوقت خودم را دست کم نمی گیرم و نه تنها به کار صنایع دستی مشغولم در رشته شنا هم فعالیت دارم و کوهنوردی هم می کنم. این ها را گفتم که بدانید ما معلولین حتی اگر دست و پا هم نداشته باشیم و بخواهیم می توانیم و اینکه برخی قبل از فکر کردن به توانمندی هامان عصا یا پای مصنوعی مان را می بینند، جای تاسف دارد و نشانگر فکر بسته و عدم فرهنگ سازی مناسب است. من به ظاهر یکی از دست هایم را از آرنج ندارم و یکی دیگر را از پایین آرنج، دو پایم هم مصنوعی است اما با همین دست ها کار هنری می کنم و مانند بقیه تایپ. اما برخی تبعیض ها در جامعه ناراحتم می کند. 3 سال پیش در دانشگاه دولتی تهران رشته حقوق قبول شدم و یک هفته ای هم به دانشگاه رفتم اما با بهانه گیری رئیس وقت آن دانشگاه که باید همراه و کمکی داشته باشی از ادامه تحصیل محروم شدم. متاسفانه برخی مسئولین اصلا بلد نیستند خودشان را جای یک معلول بگذارند و اگر چه روز جهانی معلولین شعار و وعده های بسیاری می دهند، اما «به عمل کار برآید». یکی دیگر از مشکلات، گرانی تجهیزات مورد لزوم برای رها رفتن ماست. خود من باید از پای مصنوعی استفاده کنم. چند روز پیش متوجه شدم فقط قسمتی از پا شکسته و برای تعویض همان قسمت 800 هزار تومان دادم. این گرانی ها به معلولین فشار روانی بسیاری وارد کرده و از انجا که برخی پول تعویض پا را ندارند، مجبورند در خانه بنشینند.

اما از همه مهم تر رفع مشکل اشتغال معلولین در شیراز و شهرستان ها است. در حالی که درصد قابل توجهی از ما به کار هنری مشغولیم اما برای فروش محصولات خود غرفه و یا مکان ثابتی نداریم و با وجود مشکلات جسمی مان مجبوریم وسایل مان را دائم از این نمایشگاه به آن نمایشگاه بکشانیم. در حالی که اگر بازارچه ای دائمی را از سوی ارگانی به ما بدهند، هم انگیزه بیشتری و هم درآمد مقبول تری کسب خواهیم کرد. در این باره بارها و در دوره های مدیریتی مختلف نامه نگاری کرده ایم و در حرف هم مدیران استقبال کرده اند اما وقتی حرف اجرا و اختصاص زمین و یا مکانی به بازارچه معلولین می شود، با تغییر مدیریت ها دوباره باید همان مسیرهای قبلی را طی کنیم و به دور باطلی می ماند که تا حالا به نتیجه نرسیده است.

*معصومه احمدی زاده، معلول: فوق لیسانس علوم سیاسی هستم، اما با وجود این تحصیلات نتوانستم به شغلی که انتظار داشتم برسم بطور کلی مشکل اصلی ما معیشت است حقوقی که به عنوان مستمری بهزیستی به ما می دهد به هیچ عنوان پاسخگوی هزینه ها نیست.  واقعا ماهی 500 هزار تومان به کجا می رسد. این مبلغ را برای هزینه های کاردرمانی و توانبخشی صرف کنیم یا رفت و آمد و لوازم بهداشتی مورد نیاز؟ در حالی که طبق قانون جامع حمایت از حقوق معلولین، مستمری ما باید برابر با حداقل حقوق اداره کار باشد اما فقط قانون تصویب کرده اند و بودجه ای به این قانون نداده اند. متاسفانه افرادی مانند من که دچار معلولیت شدید هستیم انتظار داریم پرستار داشته باشیم و یا حق پرستاری اما هر خدمتی که می خواهیم مددکار یا می گوید، بودجه نداریم یا می گوید در نوبت هستید!