هزار و یک شب در گذر تاریخ
دکتر محمد برفر/
قال محمد بن إسحاق أول من صنف الخرافات وجعل لها كتبا وأودعها الخزائن وجعل بعض ذلك على ألسنة الحيوان الفرس الأول ثم أغرق في ذلك ملوك الاشغانية وهم الطبقة الثالثة من ملوك الفرس ثم زاد ذلك واتسع في أيام ملوك الساسانية ونقلته العرب إلى اللغة العربية وتناوله الفصحاء والبلغاء فهذبوه ونمقوه وصنفوا في معناه ما يشبهه فأول كتاب عمل في هذا المعنى كتاب هزار أفسان ومعناه ألف خرافة وكان السبب في ذلك ان ملكا من ملوكهم كان إذا تزوج امرأة وبات معها ليلة قتلها من الغد فتزوج بجارية من أولاد الملوك ممن لها عقل ودراية يقال لها شهرزاد فلما حصلت معه ابتدأت تخرفه وتصل الحديث عند انقضاء الليل بما يحمل الملك على استبقائها ويسئلها في الليلة الثانية عن تمام الحديث إلى ان أبى عليها ألف ليلة وهو مع ذلك يطأها إلى أن رزقت منه ولدا أظهرته وأوقفته على حيلتها عليه فاستعقلها ومال إليها واستبقاها وكان للملك قهرمانة يقال لها دينار زاد فكانت موافقة لها على ذلك وقد قيل ان هذا الكتاب ألف لحمانى ابنه بهمن. »(ابن الندیم، 1417: 369).
از محمد ابن اسحاق نقل است نخستین کسانی که افسانهها تصنیف نمودند که برخی به لسان حیوانات بود و از آنها کتاب ساختند و در خزائن محفوظ داشتند، مردمان فرس قدیم[هخامنشیان]بودند. پس از آن، اشکانیان که سومین سلسلهی ملوک ایران بودند، بر این کار همّت گماردند و این امر در زمان ساسانیان رو به فزونی نهاد. پس از آن، اعراب آنها را به زبان خود برگرداندند و فصحاء و بلغاء عرب آنها را منقح ساختند و اولین کتابی نیز که از این سنخ فراهم آمد، هزار افسان بود که به لسان عرب، ألف خرافه نامیده شد و دلیل آن هم این بود که یکی از ملوک هرگاه با زنی تزویج مینمود، پس از یک شب که با او میگذراند، اورا مقتول میساخت. پس از آن او با شهدختی مسمی به شهرزاد وصلت نمود و این شهرزاد که هوش و فراست بسیار داشت، به هنگام خلوت شروع به گفتن قصه برای شهریار نمود و تا پایان شب به نقل آن ادامه داد و چون به اتمام نیامد، شهریار برای شنیدن ادامهی قصه در شب بعد، از کشتن او صرفنظر کرد و بدین سان هزار شب سپری گشت و در این مدت شاه با شهرزاد همخوابگی میکرد و از وصلت آنان پسری زاده شد که شهرزاد آن را بر شاه عرضه کرد و از فسونگری خود با او سخن گفت و شهریار که خردمندی او را پسندیده بود، به او وابسته شد و در تمام این مدت زنی موسوم به دینارزاد که پیشکار شهریار بود، با شهرزاد موافقت داشت و حامی او بود و گفته میشود که این کتاب برای رضایت خاطر همای(چهرآزاد) دختر بهمن [پسر اسفندیار بن گشتاسب]نوشته شده بود.
ابن ندیم همچنین یادآور میشود کتاب را که مشتمل بر دویست حکایت بوده و هرکدام از آنها چندین شب به طول میانجامیده است بالشخصه دیده بوده و آن را ناچیز و پیش پا افتاده یافته بود(برفر، 1398: 70-71).
شاید اگر هزارافسان نیز چون بسیاری از آثار ادبی و غیرادبی دیگر پارسی پیش از اسلام، در کوران حوادث تاریخی از بین نرفته بود، امروزه میتوانستیم قضاوت سرراستتر و بهتری نسبت به آن داشته باشیم. اما آنچه که اکنون با عنوان هزارو یک شب باقی مانده، حاصل ذوق و اندیشهی اقوام مختلف است و نه یک ملت بخصوص. تردیدی نیست که قصهی چارچوبهی کتاب- حکایت شهریار و شهرزاد- از اصلی هندی برخورداراست و یادآور کاتاساریت ساگارا (कथासरित्सागर) یا اقیانوس قصهها است که به زبان سَنسکریت نوشته شده و مانند بسیاری از آثار دیگر هندی، ساختاری قصه در قصه دارد و شیوهی روایی آن بعدها بردو کتاب قصگانی ادبیات غرب، یعنی قصههای کانتربری(The Canterbury Tales) سرودهی جفریچاوسر انگلیسی و دکامرون (Il Decamerone) اثرجووانی بوکاچو ایتالیایی، هردو متعلق به قرن چهاردهم میلادی تأثیر گذاشت.
مک دانلد، تکامل هزار و یک شب را شامل پنج مرحله میداند:
الف) هستهی ایرانی کتاب مبتنی بر روایات هزار افسان،
ب) ترجمهی روایات ایرانی به عربی،
پ) ابداع قصهی چارچوب با افزودههایی از قصههای عربی،
ت)نسخهی مربوط به دورهی خلفای فاطمی مصر متعلق به قرن دوازدهم میلادی،
ث)نسخهی سوری متأخر که نسخهی خطی قرن شانزدهم میلادی آن مبنای نخستین ترجمهی اروپایی،ترجمهی گالان، قرار گرفت.
به اعتقاد مک دانلد مراحل ب و پ منطبق با لایهی بغدادی و مراحل ت و ث منطبق با لایهی مصری هستند(Macdonald, 1924: 353).
در حالی که قصههای بغدادی کتاب در وصف زندگی روزمره در بغداد و حاشیهی دجله و وصف حال بازرگانان و پیشهوران است، قصههای مصری عمدتاً حول محور عفاریت و جنیان و سحر و جادو میچرخند(برفر،1398 :77).
در این که کتاب هزار و یک شب از منابع قوم یهود نیز بهره برده، تردیدی نیست. جدا از شباهتی که برخی میان شهرزاد و استر یهودی(همسر خشایارشاه) مییابند، فهرستی از قصههایی با منشاء یهودی نیز در دست است که نگارنده در کتاب خود، آینهی جادویی خیال: پژوهشی در قصههای پریان جهان،به تفصیل از آن سخن گفته است و در اینجا صرفاً به نام برخی از آنها اشاره میشود:حسن بصری و نورالنساء، عبدالله ماهیگیر، ملکالموت، علاءالدین ابوالشامات، انیسالجلیل و حکایت بلوقیا.
شباهت برخی از قصههای هزار و یک شب با روایتهای اسطورهای و حماسی اودیسه( Ὀδύσσεια) اثرهومر، از جمله شباهت سفر سوم سندباد بحری با ماجراهای اودیسئوس درجزیرهی سیکلوپها و درگیریاش با غول یک چشم، پولیفم، باعث شده تا کسانی چون کارادوو، منشاء قصههای هزار و یک شب را یونانی بدانند.
به هرحال، هزار و یک شب از قرن سوم هجری قمری که با عنوان الف لیله و لیله به عربی ترجمه شد و سیاحت طولانی خود را در سراسر جهان آغاز کرد، دچار تغییرو تحولات بسیاری شد.
از سال 1704 تا 1717 ترجمهی فرانسوی کتاب با نام Les mille et une nuits در دوازده مجلد به اهتمام آنتوان گالان در پاریس منتشر شد. گالان که منشی سفارت فرانسه در عثمانی بود، نُسخهی عربی کتاب، مشتمل بر سه جلد، را از کتابخانهای در سوریه به دست آورد. مجلدات مزبور صرفاً دویست و هشتاد و دو شب از قصه گوییهای شهرزاد را دربرمیگرفت و گالان برای همخوان ساختن کتاب با عنوان آن، قصههای از منابع دیگر عربی نیز استخراج و به آن افزود. همچنین قصههایی که از یک قصهگوی مارونی، موسوم به حنا، شنیده بود نیز به آن افزود که از جمله میتوان به «علاءالدین و چراغ جادو» و « علی بابا و چهل دزد بغداد» اشاره کرد.
ترجمهی گالان تأثیر عظیمی بر ادب اروپا گذاشت و موجی از ترجمههای مختلف به همراه آورد. اما پیش از پرداختن به این ترجمهها، جا دارد نخست به نُسَخ عربیِ الف لیله و لیله که در ترجمههای اروپاییان مبنا قرارگرفتهاند فهرستوار اشاره شود. شرح تفصیلی این نسخهها را من در کتاب خود ذکرنمودهام. این نُسخهها عبارتند از: نُسخهی کلکته، نُسخهی برسلاو و نُسخهی بولاق.
اولین ترجمهی انگلیسی کتاب هم به اهتمام ادوارد ویلیام لین بین سالهای 1838- 1840 و بر اساس نُسخهی بولاق صورت گرفت. ترجمهی لین را به دو دلیل در خور توجه میدانند: الف) حذف محتوای غیراخلاقی قصهها و ب) افزودن یادداشتهایی مردم شناسانه به کتاب به منظور آشناساختن خوانندگان با آداب و سنن اعراب.
دومین ترجمهی هزار و یک شب به انگلیسی را جان پین صورت داد که در فاصلهی سالهای 1882- 1884 در نُه جلد منتشر شد. مبنای این ترجمه نُسخهی اول و دوم کلکته و نُسخهی برسلاو بوده است.
سومین ترجمهی انگلیسی کتاب را نیز سِر ریچارد برتون در ده جلد و در فاصلهی سالهای 1885- 1888 منتشر ساخت. برتون برخلاف لین که از قصههای کتاب هرزهزدایی کرده بود، سعی در برجسته کردن گرایشات جنسی و صحنههای اروتیک داشته است.
در فاصلهی سالهای 1889- 1904 ماردروس با بهرهگیری از نُسَخ خطی کلکته(نُسخهی دوم ) و بولاق، ترجمهی فرانسوی جدیدی از کتاب را منتشر کرد.
بین سالهای 1920- 1928 ترجمهی آلمانی معتبری از کتاب با عنوان Erzählungen aus den Tausendundein Nächten به همت انو لیتمان در شش جلد در لایپزیک و سپس ویسبادن منتشر شد.
از دیگر زبانهایی که پیشتاز ترجمهی هزار و یک شب بودهاند، میتوان به دانمارکی، روسی، ایتالیایی، اسپانیولی، لهستانی و ژاپنی اشاره کرد. ترجمهی دانمارکی کتاب در سال 1927 و برمبنای ترجمههای فرانسوی و انگلیسی گالان- برتون، توسط جی. استروپ در کپنهاک منتشر شد.
نخستین ترجمهی روسی کتاب را آلکسی فیلاتیف با عنوان Тысяча и одна ночь[هزار و یک شب] در 12 جلد و بین سالهای 1763- 1774 منتشر ساخت. این ترجمه را فیلاتیف نه از نُسخهی اوریژینال عربی که بر مبنای ترجمهی فرانسوی گالان صورت داده بود. اما در فاصلهی سالهای 1929- 1939 فرد روسی دیگری موسوم به میخائیل سالی، کتاب را مستقیماً از زبان عربی و در هشت مجلد ترجمه و منتشر نمود.
سال 1949فرانچسکو گابریلی ترجمهی ایتالیایی کتاب را بر اساس نُسخ خطی بولاق و کلکته در4 مجلد و با عنوان Le Mille e una Notte منتشر کرد.
ترجمهی ژاپنی کتاب اما در اوایل سال 1875 توسط هیدکی ناگامینه در دو جلد و با عنوان قصههایعربی(Arabiya monogatari ) در توکیو منتشر شد. وی کتاب را نه از عربی که بر اساس ترجمههای فرانسوی و انگلیسی گالان و لین به ژاپنی برگردانده بود.
ترجمهی عبری کتاب اما، با عنوان 'לילות ערב [ شبهای عربی] توسط خاورشناسی موسوم به یوسف یوئل ریولین بین سالهای 1947 تا 1971 منتشر شد.
ترجمهی اسپانیولی کتاب را نیز ویچنته بلسکو ایبانز، رمان نویس و مترجم، در سال 1916 و با عنوان Las Mil Noches Y Una Noche (هزار و یک شب) منتشر کرد.
در پایان این جستار جا دارد به معتبرترین نُسخهی معاصر عربی کتاب اشاره کنم که مدیون محسن مهدی، پژوهشگر عراقی و استاد زبان عربی دانشگاه هاروارد است. من اصل این کتاب را که در دوجلد قطور رحلی و با عنوان کتاب ألف لیله و لیله، من اصول العربیه الأولی توسط انتشارات بریل در سال 1984 منتشر شده، چند سال قبل با دلار آزاد و به قصد برگرداندن آن به فارسی، از ناشر ابتیاع نمودم. اما بازار کتاب ایران چنان از نسخههای بازاری و رنگارنگ هزار و یک شب، که عمدتاً نیز رونویسی یک نُسخهی قدیمی واحد - هزار و یک شب فارسی چاپ 1315 شمسی کُلالهی خاور-، پُر بود که میدانستم جز شمار اندکی خوانندهی جدّی اهل تحقیق کسی به سراغ آن نخواهد رفت. البته در ارزش هزار و یک شب چاپ کُلالهی خاور که در اصل همان ترجمهی ملا عبداللطیف طسوجی تبریزی، مترجم و نویسندهی اوایل عهد ناصری است و مرحوم محمد رمضانی، آن را در پنج جلد حجیم و به طرز آبرومندانهای به چاپ رسانیده، تردیدی نیست، به ویژه که مقدمهی مفصل و موشکافانهی مرحوم علی اصغر حکمت، ارزش آن را چندبرابر ساخته است. مسئله آشفتگی بازار نشر ایران است و معلوم نبودن دوغ از دوشاب.
باری، محسن مهدی کار روی ألف لیله و لیله را از سال 1959 آغاز کرد و به مدت بیش از بیست سال به مقابلهی همهی نُسَخ خطی سوری، به انضمام نُسخهی مورد استفادهی گالان پرداخت. همین کار را بعداً بر روی نُسَخ مصری انجام داد و بعد از آن، با مقایسهی دو نُسخهی خطی بازسازی شده، کُهنالگوی کتاب را تعیین کرد.
در حال حاضر این نُسخه، منقحترین و معتبرترین نُسخهی عربی هزار و یک شب به شمار میآید.
منابع
أبو الفرج محمد بن إسحاق(ابن النديم)(1417). الفهرست. لبنان: دار المعرفه بيروت.
برفر، محمد(1389). آینهی جادویی خیال: پژوهشی در قصههای پریان جهان. تهران: امیرکبیر.
مهدی، محسن. (1984). کتاب ألف لیله و لیله: ألف لیله و لیله، من اصول العربیه الأولی. لیدن: شركه ا.ی.بریل للنشر.
Bhatta,Somadeva (1968).Katha Sarit Sagara; or Ocean of the streams of Story. translated from the original Sanskrit by C.H. Tawney. 2 vols. Kalcutta: Murishiran Manoharlal.
Boccaccio,Giovanni(1757)Il Decamerone. Paris.
Chaucer, Geoffry(2010). The complete Canterbury tales. London: Arcturus.
Macdonald ,D.B(1924)”The Earlier History of the Arabian Nights” Journal of the Royal Asiatic Society .pp.353ff.